عطار » الهی نامه » بخش بیستم » جواب پدر پدر گفتش که چون زر سایه افکند ترا از گوهر و از پایه افکند نیاید دُنیی و دین راست هر دو ز حق میدان که نتوان خواست هر دو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: پدر گفت که وقتی ثروت و زر بر تو سایه بیفکد، ممکن است ارزش و مقام واقعیات را فراموش کنی. او یادآوری کرد که دنیا و دین هر دو به طور همزمان نمیتوانند درست باشند و نمیتوان از حق و حقیقت هر دو را خواست.
هوش مصنوعی: پدر به او گفت: وقتی که نور طلا بر تو افتد، تو را از اصل و اساس خود دور میکند.
هوش مصنوعی: دنیا و دین هرگز نمیتوانند به طور همزمان از حقیقت به دست آیند؛ پس بدان که نمیتوان هر دو را همزمان خواست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو از نوروز گردد این جهان نو
هوا خوشتر شود آنگه همی رو
مرا هجران آن آهوی آمو
همی دارد چو بچه مرده آهو
ز گردشهای این چرخ سبکرو
همان آید کزان سنگ و از آن جو
تو آن نوری که لم تمسسه نارُ
درون جان و دل دردی و دارو
در این رقص و در این های و در این هو
میان ماست گردان میر مه رو
اگر چه روی میدزدد ز مردم
کجا پنهان شود آن روی نیکو
چو چشمت بست آن جادوی استاد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.