رهی کان ره نهان اندر نهان است
چو پیدا شد عیان اندر عیان است
چه میگویم چه پیدا و چه پنهان
که این بالای پیدا و نهان است
چه میگویم چه بالا و چه پستی
که این بیرون ازین است و از آن است
چه میگویم چه بیرون چه درون است
که بیرون و درون گفتِ زبان است
چه گویم آنچه هرگز کس نگفته است
چه دانم آنکه هرگز کس ندانست
گمانی چون برم چون کس نبرده است
نشانی چون دهم چون بینشان است
مکن روباه بازی شیر مردا
خموشی پیشه کن کاین ره عیان است
برو از پوست بیرون آی کاین کار
نه کار توست کار مغز جان است
برو عطار و ترک این سخن گیر
که این را مستمع در لامکان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تبیین مفاهیم عمیق و پنهان اشاره دارد. شاعر به اشاره به راهی میپردازد که در عین پنهان بودن، در حقیقت واضح و عیان است. او از تناقضات میان پیدا و پنهان، بالا و پستی، درون و بیرون صحبت میکند و بر این نکته تأکید دارد که این مفاهیم درکنشدهاند و فراتر از زبان و گفتار هستند. همچنین شاعر به دیگران هشدار میدهد که در تلاش برای بیان این مفاهیم عمیق و ناشناخته، خود را درگیر تعابیر سطحی نکنند و به جستجوی حقیقت از طریق درون خود بپردازند. در نهایت، او به عطار (شاعر و صوفی معروف) اشاره میکند و میگوید که این کلام تنها برای درک عمیقتری از روح وجود دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که راهی که در دل نهان است و در ابتدا قابل مشاهده نیست، وقتی که آشکار میشود، تمام حقیقتش به وضوح نمایان میشود. به عبارت دیگر، آنچه در ابتدا پنهان و مخفی به نظر میرسد، بعد از نمایان شدن، به روشنی قابل درک و دریافت است.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چه بگویم، چه چیزی روشن و واضح است و چه چیزهایی در خفا قرار دارد. این نکتهای است که بالاتر از آنچه قابل مشاهده یا پنهان است وجود دارد.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چه بگویم؛ بالا و پایین برای من فرقی نمیکند، چرا که این عالم فراتر از آنچه که میگویم و میدانم است.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به تفاوت بین آنچه که در درون انسان میگذرد و آنچه که بیرون بیان میشود اشاره کرده است. او بیان میکند که برخی از احساسات و افکار که در وجود ما هستند، ممکن است به زبانی که به کار میبریم منتقل نشوند و در واقع، گفتار ما تنها نمایانگر بخشی از آنچه در درون داریم است. به عبارت دیگر، آنچه که در دل داریم ممکن است با آنچه که میگوییم متفاوت باشد.
هوش مصنوعی: چه بگویم از چیزی که هیچ کس تاکنون نگفته است، و چه میدانم از چیزی که هیچ کس هرگز ندانسته است.
هوش مصنوعی: وقتی نمیتوانم نشانی از کسی پیدا کنم، چگونه میتوانم آن را به دیگران بگویم؟ چون خودم هم بینشانی را میبینم.
هوش مصنوعی: بازیهای فریبنده و نرمشهای روباهی مثل تزویر را کنار بگذار و به سکوت بپرداز، زیرا این مسیر به وضوح نمایان است.
هوش مصنوعی: از قید و بند ظاهری خود آزاد شو و به عمق وجودت برو، زیرا این فعالیت مربوط به باطن و روح توست، نه ظاهرت.
هوش مصنوعی: به عطار برو و از این گفتگو دست بکش، زیرا شنونده این صحبتها موجودی است که در عالم جا ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چو ایزد را دهشها بی کران است
پذیرفتن مرو را همچنان است
بگردان روی دل از فکرت بد
که بد کردن نه کار بخردان است
بدی اندیشه کردن در حق خلق
بدی کار تو در وی نهان است
کسی که نیکی اندیشد به هر کس
[...]
اساس شرع او ختم جهان است
شریعتها بدو منسوخ از آن است
جهانی جان چو پروانه از آن است
که آن ترسا بچه شمع جهان است
به ترسایی درافتادم که پیوست
مرا زنارِ زلفش بر میان است
درآمد دوش آن ترسا بچه مست
[...]
اگر کشوَرخدایِ کامران است
وگر درویشِ حاجتمندِ نان است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.