ای همه راحت روان، سرو روان کیستی
ملک تو شد جهان جان، جان و جهان کیستی
اینت جمال دلبری مثل تو کس ندیدهام
هیچ ندانم ای پسر تا تو از آن کیستی
از لب همچو شکرت پر گهر است عالمی
ای گهر شریف جان گوهر کان کیستی
بی تو چو جان و دل توی سیر شدم ز جان و دل
ای دل و جان من بگو تا دل وجان کیستی
ای زده راه بر دلم نرگس نیم مست تو
رهزن دل شدی مرا روح روان کیستی
عطار از هوای خود سود و زیان ز دست داد
از پی وصل و هجر خود سود و زیان کیستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر سوالاتی عمیق و فلسفی درباره هویت و وجود میپرسد. شاعر به جستجوی معشوقی میپردازد که نمادی از زیبایی و جذابیت است. او از معشوق میخواهد تا خود را معرفی کند و درباره هویت و مقامش توضیح دهد. شاعر احساس میکند که بدون وجود معشوق، جان و دلش بیمعناست و به دنبال اوست تا به زندگیاش معنا ببخشد. در پایان، شاعر به تأثیر عشق و جدایی بر روح و وجود خود اشاره میکند و از دست دادن سود و زیان ناشی از این احساسات را مطرح میکند. در مجموع، شعر به جستجو برای درک عمیقتر از عشق و وجود انسانی میپردازد.
هوش مصنوعی: ای آرامشدهندهی روحها، تو که هستی؟ سر دنیا و زندگی کیستی؟ ملکت، این جهان پر از جان و روح است. تو چه کسی هستی که جان و جهان را شکل میدهی؟
هوش مصنوعی: این زیبایی دلبری را مانند تو هرگز ندیدهام. نمیدانم ای پسر، تو از چه کسی هستی.
هوش مصنوعی: از لب تو که مانند شکر است، دنیا پر از گوهر و ارزش است. ای گوهر با ارزش! جانم بگو، تو چه کسی هستی؟
هوش مصنوعی: بدون تو، زندگی برایم بیروح و خالی است. ای جان و دل من، بگو تو کی هستی که چنین اثری بر من گذاشتهای؟
هوش مصنوعی: ای نرگس زیبا و مست، که قلبم را به تسخیر خود درآوردهای، تو باعث شدهای که دل من را بدزدی. با تو به چه چیز اندیشیدهام؟ تو کی هستی که اینگونه بر دل من تأثیر گذاشتهای؟
هوش مصنوعی: عطار از خواستههای خود نفع و ضرر را از دست داده و به دنبال وصال یا جدایی است. او حالا در جستجوی مشخص کردن وضعیت خود و درک آن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لاله رخا سمن برا سرو روان کیستی
سنگدلا، ستمگرا، آفت جان کیستی
تیر قدی کمان کشی زهره رخی و مهوشی
جانت فدا که بس خوشی جان و جهان کیستی
از گل سرخ رستهای نرگس دسته بستهای
[...]
ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟
شیفتهٔ تو انس و جان، انس روان کیستی؟
مهر ز من گسستهای، با دگری نشستهای
رنج ز من شکستهای، راحت جان کیستی؟
چون ز من جدا نهای، چیست که آشنا نهای؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.