گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عطار

چون دربسته است درج ناپدیدش

به یک بوسه توان کرد کلیدش

شکر دارد لبش هرگز نمیری

اگر یک ذره بتوانی چشیدش

ندید از خود سر یک موی بر جای

کسی کز دور و از نزدیک دیدش

مگر طراری بسیار می‌کرد

کمند طره‌اش زان سر بریدش

اگر نبود کمند طرهٔ او

که یارد سوی خود هرگز کشیدش

اگرچه او جهان بفروخت بر من

به صد جان جان پرخونم خریدش

ز جان بیزار شو در عشق جانان

اگر خواهی به جای جان گزیدش

دلم جایی رسید از عشق رویش

که کار از غم به جان خواهد رسیدش

اگر بر گویم ای عطار آن غم

کزو دل خورد نتوانی شنیدش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode