در عشق تو عقل سرنگون گشت
جان نیز خلاصهٔ جنون گشت
خود حال دلم چگونه گویم
کان کار به جان رسیده چون گشت
بر خاک درت به زاری زار
از بس که به خون بگشت خون گشت
خون دل ماست یا دل ماست
خونی که ز دیدهها برون گشت
درمان چه طلب کنم که عشقت
ما را سوی درد رهنمون گشت
آن مرغ که بود زیرکش نام
در دام بلای تو زبون گشت
لختی پر و بال زد به آخر
از پای فتاد و سرنگون گشت
تا دور شدم من از در تو
از ناله دلم چو ارغنون گشت
تا قوت عشق تو بدیدم
سرگشتگیم بسی فزون گشت
تا درد تو را خرید عطار
قد الفش بسان نون گشت
عطار که بود کشتهٔ تو
دریاب که کشتهتر کنون گشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.