وقت کوچ است الرحیل ای دل ازین جای خراب
تا ز حضرت سوی جانت ارجعی آید خطاب
بال و پر ده مرغ جان را تا میان این قفس
بر دلت پیدا شود در یک نفس صد فتح باب
عقل را و نقل را همچون ترازو راست دار
جهد کن تا در میان نه سیخ سوزد نه کباب
چون ز عقل و نقل ذوق عشق حاصل شد تو را
از دل پر عشق خود آتش زنی در جاه و آب
گرچه عالم مینماید دیگران را آب خضر
تو چنان گردی که گردد پیش تو همچون سراب
گر چنان گردی جدا از خود که باید شد جدا
ذرهای گردد به پیش نور جانت آفتاب
گر صواب کار خواهی اندرین وادی صعب
از خطای نفس خود تا چند بینی اضطراب
رو درین وادی چو اشتر باش و بگذر از خطا
نرم میرو خار میخور بار میکش بر صواب
از هوای نفس شومت در حجابی ماندهای
چون هوای نفس تو بنشست برخیزد حجاب
در شراب و شاهد دنیا گرفتار آمدی
ای دلت مست شراب نفس تا چند از شراب
خیز کاجزای جهان موقوف یک آه تواند
از دل پر خون برآر آهی چو مستان خراب
هر نفس سرمایهٔ عمر است و تو زان بیخبر
خیز و روی از حسرت دل کن به خون دل خضاب
درد و حسرت بین که چندانی که فکرت میکنم
هیچ کاری را نمیشایی تو اندر هیچ باب
چون نیامد از تو کاری کان به کار آید تو را
بر خود و کار خود بنشین و بگری چون سحاب
تو چنان دانی که هستی با بزرگان هم عنان
باش تا زین جای فانی پای آری در رکاب
این زمان با توست حرصی و ندانی این نفس
تا نیاری زیر خاک تیره رویت در نقاب
چون اجل در دامن عمرت زند ناگاه چنگ
تو ز چنگ او بمانی دست بر سر چون ذباب
ای دریغا میندانی کز چه دور افتادهای
آخر ار شوقی است در تو ذوق این معنی بیاب
چون چراغ عمر تو بیشک بخواهد مرد زود
خویشتن را همچو شمعی زآتش شهوت متاب
آخر ای شهوتپرست بی خبر گر عاقلی
یک دمی لذت کجا ارزد به صد ساله عذاب
توشهٔ این ره بساز آخر که مردان جهان
در چنین راهی فرو ماندند چون خر در خلاب
غرهٔ دنیا مباش و پشت بر عقبی مکن
تا چو روی اندر لحد آری نمانی در عقاب
شب چو مردان زندهدار و تا توانی میمخسب
زانکه زیر خاک بسیاریت خواهد بود خواب
بس که تو در خاک خواهی بود و زین طاق کبود
بر سر خاک تو میتابد به زاری ماهتاب
چون نمیدانی که روز واپسین حال تو چیست
در غرور خود مکن بیهوده چندینی شتاب
کار روز واپسین دارد که روز واپسین
از سیاست آب گردد زهره شیر از عتاب
تکیه بر طاعت مکن زیرا که در آخر نفس
هیچکس را نیست آگاهی که چون آید زباب
چون به یک دم جمله چون شمعی فروخواهیم مرد
پس چرا چون شمع باید دید چندین تف و تاب
چون سر و افسر نخواهد ماند تا میبنگری
چه کلاه ژنده و چه افسر افراسیاب
گر همیبینی که روزی چند این مشتی گدا
پادشا گشتند هان تا نبودت هیچ انقلاب
زانکه این مشتی دغل کار سیه دل تا نه دیر
همچو بید پوده میریزند در تحت التراب
زیر خاک از حد مشرق تا به مغرب خفتهاند
بنده و آزاد و شهری و غریب و شیخ و شاب
دل منه بر چشم و دندان بتان، کین خاک راه
چشم، چون بادام و دندان است چون در خوشاب
آنکه از خشمش طناب خیمه مه میگسست
در لحد اکنون کفن در گردن او شد طناب
وانکه پیراهن زتاب خویشتن نگشاد باز
تا کفن سازندش از وی باز کردندش ز تاب
وانکه رویش همچو گل بشکفته بودی این زمان
ابر میبارد به زاری بر سر خاکش گلاب
وانکه زلفش همچو سنبل تاب در سر داشتی
خاک تاریکش نه سر بگذاشت، نه سنبل، نه تاب
ما همه بی آگهیم آباد بر جان کسی
کز سر با آگهی بگذشت ازین جای خراب
یارب از فضل و کرم عطار را بیدار کن
تا به بیداری شود در خواب تا یومالحساب
توبه کردم یارب از چیزی که میبایست کرد
روی لطف خویش را از تایب مسکین متاب
هر که این شوریده خاطر را دعا گوید به صدق
یارب آن خورشید خاطر را دعا کن مستجاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی چون گذر عمر، توجه به دنیا و آخرت، و ضرورت درک حقیقت زندگی میپردازد. شاعر به دل انسان دعوت میکند تا از دنیای فانی جدا شود و به سمت حقیقت و نور الهی حرکت کند. وی به یادآوری این نکته میپردازد که زندگی گذراست و باید از غرور و شهوات دنیوی فاصله گرفت، چرا که مرگ ناگهانی میتواند سرنوشت هر کس را تغییر دهد. شاعر توصیه میکند که به توبه و جستجوی راه درست بپردازیم و برای رسیدن به آگاهی و حقیقت تلاش کنیم. در نهایت، او دعا میکند که یاری از خداوند شامل حال کسانی شود که در جستجوی حقیقت هستند.
هوش مصنوعی: ای دل، زمان حرکت فرا رسیده است. از این مکان خراب و بیکیفیت خارج شو و به سوی جانت برو که پیامی از سوی مقام بالا به تو میرسد.
هوش مصنوعی: با دل و جانت پرواز کن و آزاد شو، تا در این قفس، در یک آن، فرصتهای زیادی برای تو نمایان شود.
هوش مصنوعی: عقل و نقل را مانند یک ترازوی درست نگهدار و تلاش کن تا در میانهی کار نه چیزی بسوزد و نه چیزی خراب شود.
هوش مصنوعی: وقتی که از عقل و اندیشه، احساس عشق در تو به وجود آمده، دل پر از عشق خود را به سوی مقام و آبرو میافکنی و آتش عشق را در آن میافروزی.
هوش مصنوعی: هرچند دنیا به دیگران جلوهای از زندگی ابدی و زیبا مانند آب خضر میدهد، اما برای تو، به گونهای خواهی شد که آن دنیا تنها چون سرابی در برابر چشمانت خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر چنان از خود دور شوی که لازم است، در آن صورت، ذرهای از وجودت پیش نور جانت مانند خورشید خواهد درخشید.
هوش مصنوعی: اگر در این مسیر سخت میخواهی کاری درست انجام دهی، تا کی باید از اشتباهات خود ناراحت شوی؟
هوش مصنوعی: در این مسیر مانند شتر استوار و پایدار باش و از اشتباهات خود بگذر. به آرامی حرکت کن و مشکلات را تحمل کن تا به نحو درستی پیش بروی.
هوش مصنوعی: تو به خاطر هوای نفس و خواستههای خود در حجاب و پردهای ماندهای. زمانی که این خواهشها آرام بگیرند، آن حجاب از روی تو کنار میرود.
هوش مصنوعی: ای دل، در دنیای پر از شراب و معشوقه گرفتار شدهای؛ تا کی باید از شراب نفس به مستی ادامه دهی؟
هوش مصنوعی: بلند شو، زیرا پاداش دنیا به یک آه وابسته است که میتواند از دل پر درد تو برآید. آخی مانند آههای مستانه و سرمست.
هوش مصنوعی: هر لحظه از زندگی ارزشمند است و تو از آن غافل هستی. برخیز و از حسرت دل دوری کن و با قلبی پر از درد، زندگی کن.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که با تفکر و اندیشهای عمیق به درد و حسرتی که دارم، متوجه میشوم که هیچ کاری از دست من برنمیآید و نمیتوانم در هیچ زمینهای تغییری ایجاد کنم.
هوش مصنوعی: اگر از تو هیچ کار مفیدی انجام نشده است، بهتر است خودت به کارهایت رسیدگی کنی و همچون ابرها، برای گریه و تسکین دل آماده باش.
هوش مصنوعی: به گونهای رفتار کن که همواره با بزرگترها همسطح باشی تا از این دنیای فانی به دنیای راستین و پایدار قدم بگذاری.
هوش مصنوعی: این زمان با توست و تو از آن غافلی؛ بدان که تا زمانی که برای همیشه در زیر خاک نروید، باید از این نفس و حیات استفاده کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که مرگ ناگهان در زندگی تو دست میاندازد، تو نمیتوانی از چنگال او فرار کنی و مانند مگسی بر سر خود خواهی ماند.
هوش مصنوعی: ای افسوس، نمیدانی که چه فاصلهای از حقیقت گرفتهای. اگر شوقی در درونت هست، به جستجوی این معنا بپرداز.
هوش مصنوعی: زمانی که عمر تو به پایان نزدیک میشود، مانند شمعی که در آتش میسوزد، نباید به خواستههای نفسانی خود تکیه کنی و از خطراش دوری کن.
هوش مصنوعی: ای کسی که تنها به لذتهای زودگذر مشغولی و خبر از حقیقت نداری، اگر به اندکی عقل و هوش داشته باشی، باید بدانید که یک لحظه لذت چه ارزشی دارد در برابر صد سال رنج و عذاب.
هوش مصنوعی: در سفر زندگی، پیش از هر چیز باید امکانات و توشهای مناسب برای راه آماده کنی، زیرا بسیاری از انسانها در این مسیر دشوار همچون الاغ در گِل سرگردان ماندهاند.
هوش مصنوعی: به دنیا دل نبند و پشت به آخرت نکن؛ زیرا زمانی که در قبر بخوابی، دیگر فرصتی برای بازگشت به دنیا نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: شب مانند مردانی است که زنده و هوشیارند، و تا جایی که میتوانی نخواب. زیرا زیر زمین، جایی که خاک است، خواب و آرامش بسیاری خواهد بود.
هوش مصنوعی: چون تو در خاک خواهی بود، نور ماهتاب از آسمان بر روی مزار تو میتابد و این صحنه به نوعی غمانگیز است.
هوش مصنوعی: چون نمیدانی در روز قیامت چه بر سرت میآید، در غرور و خودبینیات شتابزده نباش.
هوش مصنوعی: زمانی نزدیک است که روز قیامت فرا برسد و در آن روز، دنیا به پایان رسیده و مثل شیر بر اثر سرزنش و تنبیه دچار تغییرات اساسی خواهد شد.
هوش مصنوعی: به خود اتکایی نداشته باش و خیال نکن که فقط با انجام دستورات و اطاعت میتوانی بر تمام مشکلات فائق شوی؛ زیرا در نهایت هیچکس از روی پایان عمر و سرنوشت خود آگاهی ندارد و نمیداند چگونه به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: زمانی که در یک لحظه همه ما مانند شمعی که خاموش میشود خواهیم مرد، پس چرا باید مانند شمع این همه تجمل و تظاهر کنیم؟
هوش مصنوعی: زمانی که سر و افسر از بین برود، دیگر به چه چیزی توجه خواهی کرد؛ چه کلاه کهنهای و چه تاج افراسیاب؟
هوش مصنوعی: اگر میبینی که گاهی اوقات بعضی از افراد بیپول و گدا به مقامهای بالا و سلطنت میرسند، پس توجه داشته باش که هیچ چیز ابدی نیست و ممکن است روزی اوضاع تغییر کند.
هوش مصنوعی: چون این جمعی فریبکار و بددل، تا نفسی دیگر، مانند بیدی که میلرزد، در زیر خاک ریشههای خود را میپوشانند.
هوش مصنوعی: در زیر خاک، همه افراد، چه آزاد و چه برده، چه شهری و چه بیخانمان، چه پیر و چه جوان، از سمت مشرق تا مغرب، در خواب عمیقی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: دل من بیش از آن که بر زیبایی چهره و دندان معشوقان متمرکز شود، به این زیباییها عشق میورزد. این خاکی که نگاه من بر آن میافتد، همچون بادام و دندان در جمال و لطافت خود نمایان است.
هوش مصنوعی: آن کسی که به خاطر خشمش میتوانست طناب خیمههایی را پاره کند، اکنون در دنیای پس از مرگ، در کفن خود گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: آن کسی که لباسش را از تن نکند تا درود بپوشد، از شدت تابش خورشید بازش کردند و او را از لباسش جدا کردند.
هوش مصنوعی: کسی که چهرهاش مانند گل درخشان و شکفته بود، حالا بر روی خاکش باران ابرها بهزاری میبارد و گلهای گلاب بر او میریزد.
هوش مصنوعی: کسی که زلفش مانند گل سنبل درخشان و زیبا بود، در خاک تیرهاش نه سر گذاشت و نه آن زیبایی سنبل و درخشانی را حفظ کرد.
هوش مصنوعی: ما همه در بیخبری هستیم و در جاهای خراب زندگی میکنیم، اما کسی که با آگاهی کامل از این وضعیت گذر کرده، سرنوشت بهتری دارد.
هوش مصنوعی: خداوندا، لطف و کرم تو را میطلبم که عطار را از خواب بیدار کنی تا در این بیداری، تا روز قیامت بماند و هدایت شود.
هوش مصنوعی: ای خدا، من از کارهایی که نباید انجام میدادم، توبه کردهام. لطف خود را از من، که یک بنده ضعیف هستم، دور نکن.
هوش مصنوعی: هر کسی که برای این دل پرآشوب دعا کند، به راستی ای خدای بزرگ، برای آن خورشید احساس من دعا کن تا این دعا پذیرفته شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب
آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب
آسمان جود گشت و جود ماه آسمان
آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب
بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین
[...]
تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب
گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب
عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز
مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب
با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر
[...]
مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست
تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب
قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد
روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب
تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب
[...]
سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب
آفت دلهاست و اندر دیدهام چون آفتاب
روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو
زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب
صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر
[...]
ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید
نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب
هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان
تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب
در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.