شماره ۱ - وله ایضا: ای ذات تو ز اغراض و صفات آمده پاک - کوتاه ز دامان تو دست ادراک
شماره ۲ - وله ایضا: ای از تو بهر چمن بهر گل بوئی - هر چیزی را بیاد تو یاهوئی
شماره ۳ - وله ایضا: برداشتهام دو دست از بهر دعا - ای شاه دو عالم بنگر سوی گدا
شماره ۴ - وله ایضا: دلدار چو مغز است و جهان جمله چو پوست - ناید بنظر مرا بجز جلوه دوست
شماره ۵ - وله ایضا: ای حاجب ابروی تو هرابروئی - از روی تو آب روی هر دلجوئی
شماره ۶ - وله ایضا: مائیم ز قید هر دو عالم رسته - جز عشق تو بر جمله در دل بسته
شماره ۷ - وله ایضا: مائیم که آئینه روی شاهیم - وز سر دل خود بخدا آگاهیم
شماره ۸ - وله ایضا: با غیر علی کیم سرو برگ بود - جز نور علی نیست اگر درک بود
شماره ۹ - رباعی بلسان الحقیقة المحمدیه: عالم صفت حسن سراپای من است - افلاک وعناصر همه اعضای من است
شماره ۱۰ - و له ایضا: لیکن نه سری که غیر پا پنداری - تا آنک آری بدین سخن انکاری
شماره ۱۱ - و له ایضا: از فرقت آن سیمتن ماه جبین - شد همچو قلم جسم من ز ارحزین
شماره ۱۲ - رباعی فی حقیقة المحمدیه: ای صبح ازل طلعت روح افزایت - ای شعله جواله قد و بالایت
شماره ۱۳ - و له ایضا: شهروزه شدی و شاه دوران بودی - بهروزه شدی لعل بدخشان بودی
شماره ۱۴ - و له ایضا: یا من هو نورا عین ایقاظ - یا من هو روح انفس حفاظ
شماره ۱۵ - دوبیتی: ز عشقش سوز در هر سینه بینم - غمش را گنج هر گنجینه بینم