گنجور

 
 
 
میرداماد

صد شکر که کوچه عدم جای من است

بازار فنا گرم ز سودای من است

از سینه چو فکر یار بیرون نرود

گوئی که درون سینه دنیای من است

سعیدا

من بندهٔ عشق، عشق مولای من است

من مرده، دم عشق، مسیحای من است

گفتم با عشق جای معشوق کجاست

گفت ای بی عقل هر کجا جای من است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه