تا کی ز غمت ناله و فریاد توان کرد
ز افتاده به کُنج قفسی یاد توان کرد
آغوش و کنار از تو نداریم توقع
از نیم نگاهی دل ما شاد توان کرد
رخش ستم این قدر نباید که بتازی
گیرم که بما این همه بیداد توان کرد
زاهد چه دهی پند که ما از می لعلش
نی همچو خرابیم که آباد توان کرد
ای آن که بدست تو سررشتهٔ خلقی است
یک رشته به پا طایری آزاد توان کرد
ای نور خدا گویم اگر سوء ادب نیست
دیگر ز کجا مثل تو ایجاد توان کرد
جانی و دلی روح روانی همه آنی
از مشت گلی این همه بنیاد توان کرد
آورد هجومی به سرَم ، خیلِ غُمومی،
ساقی به یکی ساغرم امداد توان کرد
یک ره ننمودی نظر اسرار حزین را
گم کرده رهی رابره ارشاد توان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به غم و اندوه ناشی از فراق و دوری معشوق میپردازد. شاعر از ناله و فریاد ناشی از غم خود سخن میگوید و به یادآوری خاطرات تلخ از معشوق در گوشهای از زندان دلش اشاره میکند. او تأکید میکند که هیچ انتظاری از معشوق ندارد و تنها یک نگاه از او میتواند دل او را شاد کند.
شاعر از ستمگریها و بیعدالتیهای دنیا گلهمند است و میگوید که چقدر رنج و سختی متحمل شده است. همچنین به زاهدانی که نصیحت میکنند، اشاره میکند و میگوید که ما از شراب عشق مستیم و زندگیمان خراب شده است. او به قدرت خداوندی اشاره میکند که میتواند طرز تفکر و زندگیها را تغییر دهد و در نهایت از غم و اندوهی که وجودش را احاطه کرده شکایت میکند و به کمک ساقی دلخوشکنندهاش دعا میکند.
هوش مصنوعی: چقدر میتوانم از غم تو ناله و فریاد زنم؟ نمیتوانم از یاد کسی که در گوشهای افتاده، غافل شوم.
هوش مصنوعی: ما از تو انتظار نداریم که در آغوش بگیریم یا در کنار ما باشی؛ فقط یک نگاه از تو کافی است تا قلب ما را شاد کند.
هوش مصنوعی: نباید به راحتی از ظلم و ستمی که بر ما میشود، چشمپوشی کرد. باید در برابر این همه بیعدالتی واکنش نشان دهیم و ایستادگی کنیم.
هوش مصنوعی: زاهد، چه فایدهای دارد که تو نصیحت کنی، چون ما از می لعل او مستیم و نمیتوانیم به راحتی به حالت عادی برگردیم.
هوش مصنوعی: ای کسی که در دستان تو فرمانروایی بر زندگی انسانهاست، با صرف یک تلاش میتوانی مانند پرندهای آزاد و سبکبال به اوج برسی.
هوش مصنوعی: ای نور خدا، اگر بیادبی نیست، بگو از کجا میتوان کسی مثل تو را خلق کرد؟
هوش مصنوعی: تو جانی و دلی و روح و روانی، همه اینها از یک تکه گل به وجود آمدهاند و تو میتوانی از این بنیاد، قدرت و توان زیادی ایجاد کنی.
هوش مصنوعی: احساس دلتنگی و غم بر من هجوم آورده است، ای ساقی! به من کمک کن تا با یک جام شراب این درد را فراموش کنم.
هوش مصنوعی: شما هیچ راهی برای دیدن اسرار اندوهناک نشان ندادهاید و اگر کسی گم شده باشد، میتوان با راهنمایی نشانش داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل را چه خیال است به می شاد توان کرد
این غمکده ای نیست که آباد توان کرد
گر دامن وحشت ادب عشق نگیرد
خون در دل بیرحمی صیاد توان کرد
معذور بود هر که فراموش کند از من
[...]
گفتی دل نا شاد تو را شاد توان کرد
آری چو یکی بوسه توان داد توان کرد
دیگر نکنم فکر دل خویش که چندان
ویران نشد این خانه که آباد توان کرد
یک بار در آن بزم مرا راه توان داد
[...]
از راه وفا گاه ز ما یاد توان کرد
گاهی به نگاهی دل ما شاد توان کرد
صید دل من لایق تیغ تو اگر نیست
از بهر خدا آخرش آزاد توان کرد
عالم مگر از ناله به رحم آورم ای دل
[...]
در بتکده گر خانه ای آباد توان کرد
از کعبه مسلمانم اگر یاد توان کرد
آهن دلش از ناله نشد نرم چه حاصل
کز سینه من کوره حداد توان کرد
انصاف که تا سینه توان کند به ناخن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.