ای از صفات گشته هویدا همه صفات
ذات خجستهات شده مرآت بهر ذات
نزدیک شد که دعوی پیغمبری کنی
کز خط کتاب داری و از غمزه معجزات
یک بوسهای ز وجه، زکاتم نمیدهی؟
گویا که فرض نیست به شرع شما زکات
نی نی مرا چه حد که چنین آرزو کنم؟
بر چرخ سر زنم که زنم بوسه نقش پات
دیگر برات آتش دوزخ چه حاجتست
ما را همین بس است که مردیم از برات
دایم به رهگذار تو اسرار امیدوار
ای پیک نیک پی بده از محنتم نجات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روز عید خلق وز خلق را نجات
بر تو بخیر باد و سعادت شب برات
باشد بلی بخیر و سعادت برات تو
چون خلق را زعدل تو باشد زغم نجات
در دیده مروت و اندر تن خرد
[...]
جبار عرش و فرش و قدیم صفات و ذات
معبود مملکت ملک کون و کاینات
ذاتی قدیم بوده ولیکن نه از قدم
حیی همیشه زنده ولیکن نه از حیات
بر آسمان چو مشعله از قدرتش نجوم
[...]
هرگز ندید چشم جهان روی مکرمات
کوته نشد ز دامن کس دست حادثات
بر زایران نگشت گشاده در عطا
بر اهل فضل بسته نشد راه نایبات
بی مجد دین صفی سلاطین نجیب ملک
[...]
یک بوسه زان دو شکَرِ شیرین تر از نبات
ارزد به نزد من به همه ملکِ کاینات
خضر از کجا و خطِّ غبار تو از کجا
یک بوسه از لب تو و صد چشمه ی حیات
خواهد که احتراز کند از بلا خرد
[...]
ای دیده در شناختن حال کاینات
باید که باشدت نظری از سر انات
بنیاد کارها همه بر هفت و چار دان
نه از سر تهتک رأی از ره ثبات
زان هفت و زین چهار که مجموع یازده است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.