گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم سبزواری

ای به رَهِ جستجوی نعره‌زنان دوست دوست

گر به حرم ور بدپرکیست جز او اوست اوست

پرده ندارد جمال غیر صفات جلال

نیست بر این رخ نقاب نیست بر این مغزپوست

جامه‌دران گل از آن نعره‌زنان بلبلان

غنچه بپیچد به خود خون به دلش تو به توست

دم چو فرو رفت هاست هوست چو بیرون رود

یعنی از او در همه هرنفسی های و هوست

یار به کوی دلست گوی چو سرگشته گوی

به حربه جوی است و جوی این همه در جستجوست

با همه پنهانیش هست در اعیان عیان

با همه بی‌رنگیش در همه زو رنگ و پوست

یار در این انجمن یوسف سیمین‌بدن

آینه‌خانه جهان او به همه روبه‌روست

پرده حجازی بساز یا به عراقی نواز

غیر یکی نیست راز مختلف ار گفتگوست

مخزن اسرار او است سرّ سویدای دل

در پیش اسرار باز در به در و کو به کوست

 
 
 
مولانا

باز درآمد به بزم مجلسیان دوست دوست

گرچه غلط می‌دهد نیست غلط اوست اوست

گاه خوش خوش شود گه همه آتش شود

تعبیه‌های عجب یار مرا خوست خوست

نقش وفا وی کند پشت به ما کی کند

[...]

حکیم نزاری

آرزویی بود و شد محو در اوصافِ دوست

هیچ ز من مانده نیست هرچه بمانده­ست اوست

جامِ می و کنج و یار هر چه دگر جمله هیچ

شش جهتِ کاینات بر سرِ این چارسوست

موسی و ثُعبان و چوب سامری و عجلِ زر

[...]

قاسم انوار

باد صبا برگرفت پرده ز رخسار دوست

جمله ذرات را عربده و های و هوست

حاضر دلدار باش، حافظ اسرار باش

فتنه چو دیدی بدان پیشرو فتنه اوست

قاعده کار بین، شیوه دلدار بین

[...]

فیض کاشانی

در صدف جان دردی نیست به جز دوست دوست

آنکه دل از عشق او زنده بود اوست اوست

نغز درین نه طبق نیست به جز عشق حق

هر چه به جز عشق او نیست به جز پوست پوست

قدسهی قامتان زان چمن آراست راست

[...]

واعظ قزوینی

گفتمش: آن آتش است؟ گفت که: نی،روست روست!

گفتمش: آن دود چیست؟ گفت: که آن موست موست

من که بملک جهان، ندهم یک موی او

دل بجهان چون دهم؟ در دل من اوست اوست!

چون شود او جلوه گر، در قدم سرو او

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه