گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم سبزواری

مپند ار او نهان و تو عیانی

تو در سبحات سبحانی نهانی

چو تو باشی نه برخورد اراز اوئی

چو او باشد تو کی اندر میانی

گمان بگذار و بر نور یقین پیچ

که بیشک او یقین و تو گمانی

توئی هستی نما و اوست هستی

سرابی او چو آب زندگانی

نه تنها معنی جسم است و صورت

بود معنی ارواح و معانی

هر آئینه ز حق اسمی نماید

تو اسما جملگی را ترجمانی

بیا آیینهها گم کن در اسماء

تو هم گم شو مهین اسمی بمانی

وزین پس نفی اسما و صفاتست

در این دریا همه گشتند فانی

نماند نی عبارت نی اشارات

نه اسراری بماند نی بیانی

 
 
 
دقیقی

دریغا میر بونصرا دریغا

که بس شادی ندیدی از جوانی

ولیکن راد مردان جهاندار

چو گل باشند کوته زندگانی

کسایی

به جام اندر تو پنداری روان است

و لیکن گر روان دانی روانی

به ماهی ماند ، آبستن به مریخ

بزاید ، چون فراز لب رسانی

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کسایی
عنصری

شکفته شد گل از باد خزانی

تو در باد خزانی بی زیانی

همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل

چه چیزی مردمی یا بوستانی

ز بوی موی پیچان سنبلی تو

[...]

ابوالفضل بیهقی

دریغا میر بونصرا دریغا

که بس شادی ندیدی از جوانی‌

و لیکن راد مردان جهاندار

چو گل باشند کوته زندگانی‌

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه