اَلا مَن مُبَلِغٌ سَلُمی سَلامی
که در راهش دهم جان گرامی
نسیم صبح و بانگ مرغ برخاست
نَسیمی هاتَ لی کَأسُ المُدامی
مکن ناصح مرا دیگر ملامت
فَاِنّی لا اُبالِی بِاَلملامی
مغنّی ساز کن صوت و صدائی
لَیُجلُوا مِن صَد اَقلبی الظَّلامی
مرا با درد خود بگذار همدم
لَقد اَعیی اَطِبائی سَقامِی
ز بس تیر آمده بر دل ز جورت
سِهام قَد عَلَت فوقَ السِّهامی
بکُش اسرار را وز حشر مندیش
فَما قَتلّی عَلَیکُم بِالحَرامی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ازیشانست دل را شادکامی
وزیشانست جان را نیکنامی
اگر دل دلبری دلبر کدامی
وگر دلبر دلی دل را چه نامی
دل و دلبر بهم آمیته وینم
ندانم دل که و دلبر کدامی
نگارینا ، به هر معنی تمامی
دل از وصل تو یابد شاد کامی
بقامت حسرت سرو بلندی
بطلعت غیرت ماه تمامی
ثغوزک مثل عقدالدر حسنا
[...]
ولی چون کرد حیرت تیزگامی
عنایت بانگ بر زد کای نظامی
جز او کس را بنودست این تمامی
ز پیغامبر در فرزند گرامی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.