گنجور

 
حکیم سبزواری

گیرم نقاب برفکنی از رخ چو ماه

کو تاب یک کرشمه و کو طاقت نگاه

یک شمه از طراوت رویت بهار و باغ

یک پرتو از فروغ رخت نور مهر و ماه

یکبار رخش نازبرون تا ز و باز بین

عشاق را جبین مذلت به خاک راه

در خون نگر بمالم دل مردمان چشم

بر پا نموده از مژگان رایت سپاه

عزم شکار کرده مرانم که عیب نیست

وقت شکار بودن سگ در قفای شاه

آن مه سپه کشد پی تاراج جان ز ناز

من میکنم مبارزه با خیل اشک و آه

جز پیش این بتان خداوندگار حسن

در مذهب که بوده روا قتل بی‌گناه؟

در ترک و تاز لشکر نازش به ملک حسن

کس جان نبرد خاصه تو اسرار از این سپاه

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

من موی خویش را نه از آن می کنم سیاه

تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه

چون جامه‌ها به وقت مصیبت سیه کنند

من موی از مصیبت پیری کنم سیاه

قطران تبریزی

ای نیکخوی مردم ای نیک خوی شاه

تو نیکخواه شاه و ترا بخت نیکخواه

اندر میان رزم نمانی مگر بشیر

اندر میان بزم نمانی مگر بماه

هم آلت نبیدی و هم آلت سلاح

[...]

مسعود سعد سلمان

ای روی تو به خوبی افزون ز مهر و ماه

بهرام روز باده بهرام رنگ خواه

اندوه این جهان مخور ای ماه شاد باش

کامروز شادمانست از تخت و تاج شاه

افروخته ست طبعش و افراخته محل

[...]

وطواط

ای یک غلام تو به گه حرب صد سپاه

اندر جوار جاه تو اسلام را پناه

مقبل‌ترین عالمی و طالع تو را

هشت آسمان معسکر و هفت اختران سپاه

موج سخاوت تو رسیده به شرق و غرب

[...]

سوزنی سمرقندی

چون در هوای دل تن من گشت پادشاه

آمد به پیش سینه من از سفه سپاه

لشکرگه سفاهت من عرضه داد دیو

من ایستاده همبر عارض بعرضه گاه

دیو سیه گلیم بران بود تا کند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه