اَلا یٰا اَیُّها الْوَرقیٰ ثَریٰ تَثوِی اطْلَعِن عَنْها
که اندر عالم قدسی، ترا باشد نشیمن ها
قَدِ اسْتَوْکَرْتَ فی مَهوَی الغَواسِق عَن وَریٰ صَفْحٰا
خوشا وقتی که بودت با همآوازان پریدن ها
برون آی از حجاب تن، بپر بر ساحت گلشن
کنی تا چند از روزن، نظر بر طَرْفِ گلشن ها
تو سیمرغ همایونی، که عالم زیر پر داری
چِه سان با این شکوه و فر، گُزیدی کُنج گلخن ها
در آن باغ و در آن هامون، بَرَت حاصل ز حد افزون
ز بهر دانهای، اِی دون، نمودی ترک خرمن ها
تو طاوس شهی اما، به چرمی دوخته از جرم
چو بینی خویش از آن روزن، کز آن برگیری ارزن ها
بُوَد هردم چو بوقَلْمون، تو را اطوار گوناگون
گَهی اِنسی و گاهی جان، گهی بت گه برهمن ها
صَبا بَلِّغْ اِلیٰ سَلْمیٰ مِنَ الْمَأسُورِ تَسلیما
بگو تا چند یا تنها نشیند تن زند تنها
همه جان ها به قالب ها، نقوشی از پَر عنقا
فروغ خور یکی باشد، بُوَد کثرت ز روزن ها
نهایت نیست ای اسرار، اسرارِ دل ما را
همان بهتر که لب بندیم، از گفت و شنیدن ها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مخاطب خود یادآوری میکند که از حجاب جسم و دنیای مادی بیرون بیاید و به سوی عالم معنوی و گلشن بپرد. او به توصیف انسان به عنوان سیمرغ (پرندهای افسانهای و نماد کمال) میپردازد که باید از محدودیتهای جسمانی خود رها شود. شاعر بر این باور است که انسان همواره در حال تغییر است و میتواند از حالتهای مختلفی چون انسان، جان و حتی بت فارغ شود. در نهایت، او تأکید میکند که بهتر است از گفتوگوهای بیپایان خودداری کنیم و به اسرار دل خود برسیم.
ای کبوتر، ای که بر زمین نشستهای، پر بکش و از اینجا برو، زیرا در عالم قدسی برایت آشیانه ها آماده است.
هوش مصنوعی: تو در دل تاریکیها به جستوجوی چیزهایی پرداختهای که تنها برای خودت هستند؛ اما چه زیباست وقتی که در کنار همصداهای خودت در حال پرواز و شادی هستی.
هوش مصنوعی: از قید بدن و دنیا بیرون بیا و به دنیای زیبا و سرسبز عروج کن؛ اینقدر از روزنهها و شکافها به طرف گلها و باغها نگاه نکن.
هوش مصنوعی: تو مانند سیمرغ بزرگ و سرآمدی که بر جهان تسلط داری، چگونه با این عظمت و زیبایی، گوشه نشینی در جاهای کوچک و بیاهمیت را انتخاب کردهای؟
هوش مصنوعی: در آن باغ و در آن دشت، برکت و محصول بسیار فراوانی بود، اما برای بدست آوردن یک دانه، ای نادان، باعث تخریب و ویرانی محصولات و خرمنها شدی.
هوش مصنوعی: شما همچون طاووس زیبا و باوقار هستید، اما به زنجیری از گناهان دچارید. اگر بخواهید خود را از آن زنجیرها رها کنید، باید از کوچکیها و بیارزشها بپرهیزید.
هوش مصنوعی: همیشه مانند بوقلمون، تو نیز دارای شکلها و حالتهای متفاوتی هستی؛ گاهی انسان، گاهی روح، و گاهی نیز مانند بتی یا برهمنی.
هوش مصنوعی: ای باد، پیام من را به سَلمی بگو که از اسیری رنج میبرد. آیا به همین شکل باید بر تنهاییش ادامه دهد؟
هوش مصنوعی: تمام جانها مانند قالبهایی هستند که نشانهایی از پرنده افسانهای عنقا دارند. نور خورشید باعث میشود که همه آنها یکی به نظر برسند، اما تنوع و کثرت آنها از روزنهها قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: ای اسرار، ما باید دربارهی درونمان سکوت کنیم، زیرا بهتر است رازهای دلمان را محافظت کنیم و از گفتوگو و شنیدنیها دوری کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر مردی مرو در پرده ناموس چون زنها
که دود عود از خامی گریزد زیر دامنها
ز اقبال جنون آوردهام بیرون ز صحرایی
سر خاری که خون آرد برون از چشم سوزنها
تو با این روی آتشناک، مپسند آفتاب من
[...]
ز شوق گفتگویش، نیست هوشی در شنیدنها
ز جوش مدعا، چیزی که پیدا نیست، گفتنها
بهر سو ناوک او رو گذارد، میدود از پی
نگاه حسرتم، چون رشته، از دنبال سوزنها
خیال قد رعنای تو، گویا جا در او دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.