یار در جانست و جان جویان که آن جانان کجاست
دل بدلبر همدم و پرسان ز جان کان جان کجاست
ای دل غافل چه مینالی ز درد فرقتش
من چو در عین وصالم آخر این هجران کجاست
می نماید عکس رخسارش ز مرآت جهان
حسن او پیداست از عالم بگو پنهان کجاست
یار در دل ساکن است ای جان چرا سرگشته ای
هر طرف جویی خبر کان منزل جانان کجاست
گشت پیدا حسن جانان در لباس جان و تن
دیده بینا کجا و صاحب عرفان کجاست
یار نزدیکست و ره نزدیک و تو افتاده دور
سالک ره را بگو کان راه بی پایان کجاست
درد عاشق را دوا جز دیدن معشوق نیست
سوز عشقش را جز این مرهم دگر درمان کجاست
من که رند و عاشقم نه زاهد پرهیزگار
از لقای دوست مستم زهد سرگردان کجاست
گر نوا خواهی ز وصلش در ره عشاق رو
راه تو عشقست اسیری عقل بی سامان کجاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جان گنه کار است و مجرم، رحمت جانان کجاست؟
قصه طغیان ز حد شد، سوره غفران کجاست؟
محو گرداند گناه عالمی را در دمی
یا رب آن موج کرم و آن بحر بی پایان کجاست؟
قصه فرعونیان از حد گذشت،ای پیر عقل
[...]
مبتلا در عشق گشتم، صبر ما یاران کجاست
سخت بیماریست در جان مرهم جانان کجاست
من ز سوز هجر او خون گریه کردم روز و شب
طاقت دوری ندارم، شاه غمخواران کجاست
از برای دیدن رخ ماه وش دلدار خویش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.