گنجور

 
اسیری لاهیجی

مائیم و عشق و مهر و وفا هر کجا که هست

معشوق و ناز و جور و جفا هرکجا که هست

زاهد به آرزوی بهشت است و حور عین

عاشق در اشتیاق لقا هرکجا که هست

گر معتکف بکعبه و گر ساکنم به دیر

با ماست مونس دل ما هرکجا که هست

صاحب نظر که دیده بروی تو باز کرد

بیند عیان جمال ترا هر کجا که هست

یکذره نیست کز می عشق تو مست نیست

هشیار کو بماش نما هر کجا که هست

تا پرتو جمال تو دیدم بچشم جان

هستم بیاد روی شما هرکجا که هست

ای دل چو مست باده وصلی و بیخودی

میگو بخاص و عام صلا هرکجا که هست

پرگاروار باش بره آهنین قدم

در جست وجوی اهل خدا هر کجا که هست

زاندم که دید چان اسیری جمال دوست

باشد انیس نور و صفا هر کجا که هست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode