گنجور

 
اسیری لاهیجی

توئی که مشرق انوار و ذات اسمائی

توئی که قطره و موج و حباب و دریائی

توئی که آدم و نوح و خلیل و داودی

توئی که احمد و موسی و خضر و عیسائی

محیط مرکز افلاک و انجم و املاک

توئی که اصل اصول نهان و پیدائی

توئی که بحر حیاتی و کوه علم و یقین

توئی که جمله جهان را چو چشم بینائی

برون ز جان و جهانی و این و کیف و مکان

از آنکه جان و جهانی همیشه بیجائی

به نقش تست نموده نقوش جان وجهان

از آن جهت که تو هم اسم و هم مسمائی

جهان شدست اسیری اسیر قید دوئی

توئی بملک حقیقت که فرد و یکتائی