ای هر دوکون لمعه از نور ذات تو
وی کاینات بوده نمود صفات تو
عکس جمال روی تو پیداست از جهان
مرآت حسن روی تو شد کاینات تو
دارند روبروی تو در هر مقام و حال
مؤمن ز کعبه کافر ازین سومنات تو
هر ذره گرچه مظهر خورشید ذات شد
دارد ظهور خاص بهر جای ذات تو
چون روی تو جمال نمود از منات و لات
شد بت پرست عابدلات و منات تو
مخمور و بیخودیم بده ساقی از کرم
یک جرعه از شراب لب چون نبات تو
از تاب مهر نور جمال حبیب شد
از قید هست و نیست اسیری نجات تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر عمر خویش گریم یا بر وفات تو؟
واکنون صفات خویش کنم یا صفات تو؟
رفتی و هست بر جا از تو ثنای خوب
مردی و زنده ماند ز تو مکرمات تو
دیدی قضای مرگ و برون رفتی از جهان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.