الا ای ازمه رویت همه کون و مکان روشن
ز خورشید جمالت گشت منزلگاه جان روشن
الا ای آنکه در خوبی نداری هیچ همتائی
ز حسن روی تو بینم زمین و آسمان روشن
جهان در ظلمت نابود بودی مختفی دایم
گر انوار جمال تو نمی کردی جهان روشن
صفات عالم افروزت ز مرآت جهان پیدا
زعکس پرتو ذاتت همه دور و زمان روشن
بزیر پرده عالم بدیدم شاهد حسنت
بنور عارض زیبا دو چشمم شد چنان روشن
جمال نوربخشت شد زمرآت جهان ظاهر
ز نور روی تو باشد دو عالم جاودان روشن
چوشد از دیده سر اسیری نقش غیرت کم
ترا بینم ترا دانم ز پیدا و نهان روشن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زهی از نور روی تو چراغ آسمان روشن
تو روشن کرده ای او را و او کرده جهان روشن
اگر نه مقتبس بودی بروز از شمع رخسارت
نبودی در شب تیره چراغ آسمان روشن
چراغ خانه دل شد ضیای نور روی تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.