ای صبح تجلی جمالت رخ انسان
هر ذره ز مهر رخ جانبخش تو تابان
جانا دو جهان ذره صفت واله و شیداست
در پرتو خورشید جمال رخ جانان
سودای سر زلف و خیال رخ خوبت
کردند دل و جان مرا بی سر و سامان
بنمود زمرآت جهان عکس جمالت
تا باد صبا زلف ترا کرد پریشان
بودم همه دم همدم معشوق درین راه
زان دم که شدم عاشق جانان بدل و جان
بینی رخ معشوق و بنوشی می وصلش
گر پا ز سر صدق نهی در ره جانان
دیدم همه ذرات جهان همچو اسیری
از جام وصال تو شده بیخود و حیران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جمال معشوق اشاره دارد که صبح، تجلی او را نشان میدهد. هر ذره از وجود معشوق، نورانی و جذاب است و در سایه نور او، عاشق و دلبر دچار شیدایی هستند. شاعر از عشق و دیوانگی خود نسبت به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که هر ذره از جهان به خاطر زیبایی معشوق، حیران و اسیر عشق اوست. این عشق باعث شده که شاعر در مسیر عشق خود، تمام دل و جانش را به معشوق بدهد و برای وصال او آماده باشد.
هوش مصنوعی: ای صبح که زیبایی تو در آن نمایان است، رخسار انسان در هر ذره از مهر و محبت تو میدرخشد و تابان است.
هوش مصنوعی: دوست من، در این دنیا، همه چیز کوچک و حقیر است و تحت تأثیر زیبایی و نور چهره محبوب قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: دل و جان من تحت تأثیر زلفهای زیبای تو و تصور چهرهی دلفریبات قرار گرفتهاند و به همین خاطر حالتی آشفته و بیقرار دارند.
هوش مصنوعی: جهان زیبایی تو را در آینهای نشان داد تا وقتی که نسیم صبح زلف تو را بینظم و آشفته کرد.
هوش مصنوعی: از همان لحظهای که عاشق معشوق شدم، همیشه در کنار او بودهام و ارتباط نزدیک و عمیقی با او داشتهام.
هوش مصنوعی: اگر چهره محبوب را ببینی و از می وصالش بنوشی، باید در مسیر عشق با صدق و خلوص قدم برداری.
هوش مصنوعی: همه ذرات جهان را دیدم که مانند افرادی گرفتار و شگفتزده، تحت تأثیر عشق و وصال تو قرار گرفتهاند و در حال بیخبری و حیرت هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این گنبد گردان که برآورد بدین سان
…ـان
ای منظره و کاخ برآورده به خورشید
تا گنبد گردان بکشیده سر ایوان
تاچون ز در باغ درآید مه نیسان
از دیدن او تازه شود روی بساتین
این گنبد پیروزهٔ بیروزن گردان
چون است چو بستان گه و گاهی چو بیابان؟
من خانه نه دیدم نه شنیدم به جز این نیز
یک نیمه بیابان و دگر نیمه گلستان
ناگاه گلستانش پدید آرد گلها
[...]
المنه لله که خورشید خراسان
از برج شرف گشت دگر باره درخشان
المنه لله که آراست دگر بار
دیوان خراسان بسزاوار خراسان
المنه الله که از کشتی عصمت
[...]
آن غیرت یزدان نگر و قدرت یزدان
از قدرت یزدان چه عجب غیرت چندان
هرگز نرسد کس بسر قدرت ایزد
هرگز نرسد کس بسر غیرت یزدان
گه کوه و بیابان کند از باغ و بساتین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.