گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیری لاهیجی

درد عشق آمد دوای درد دل

نیست باری جز غمش درخورد دل

من ندیدم در گلستان وجود

هیچ گل خوشبوی تر از ورد دل

هرکه جان و دل ز یاد غیر دوست

می کند خالی بود او مرد دل

جز فغان و ناله دلسوز نیست

در فراق دوست بازآورد دل

می برد نراد جان داو از جهان

چون ببازد مهره های نرد دل

آتشی جان سوز در ملک و ملک

می زند هر لحظه آه سرد دل

رهبر جان اسیری در جهان

نیست ای جان جهان جز درد دل