گنجور

 
اسیری لاهیجی

در کشور جان و ملکت دل

بگرفت سپاه عشق منزل

ائین و رسوم نو نهادند

تا گشت رسوم عقل زایل

از عجز سپاه عقل نامد

با لشکر عشق در مقابل

شد سکه بنام عشق مشهور

از عقل نبرد نام عاقل

هرجا که نشان عاشقی بود

از دولت عشق گشت مقبل

وآنکس که بطور عقل دم زد

در عالم عشق بود جاهل

در فتوی عشق قول عاشق

حق آمد و گفت عقل باطل

هر کس که قبول عشق گردد

در مذهب عاشقی است قابل

در مکتب عشق براسیری

شد کشف همه نکات مشکل

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode