اگر بسعی تو فضل خدای گشت رفیق
رساند این دو رفیقت بمنزل تحقیق
اگر تو عاشقی محکم بگیرد دامن عشق
که عشق در ره معشوق رهبریست وثیق
براه عشق دلا شو رفیق درد و غمش
که نیست بهتر ازین در سفر رفیق شفیق
نخوانده است بکوی وفا کسی صادق
هرآنکه رنجه نشد از جفای یار صدیق
بکوی عشق دلا دایما ادب را باش
که هست در ره معشوق نکته های دقیق
دلا بخود نتوان برد ره بکعبه وصلش
مگر دلیل تو سازد سعادت توفیق
جهان سزد که بجویند گوهر عرفان
ز مشرب تو اسیری که هست بحر عمیق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و سفر به سوی معشوق است. شاعر به دوستش میگوید که اگر خواهان رسیدن به حقیقت است، باید با عشق و ارادت به راه ادامه دهد. عشق یک راهنما است و در این مسیر، باید به درد و رنجهای عشق توجه کرد. هیچکس در راه وفا صادق نبوده مگر آن که تحمل رنجها را کرده باشد. در این مسیر، ادب و احترام مهم است و باید براساس نکات دقیق عشق عمل کرد. شاعر همچنین اشاره میکند که دستیابی به معشوق نیاز به توفیق و سعادت دارد و در نهایت تاکید میکند که جستجوی گوهر عرفان مهم و ارزشمند است.
هوش مصنوعی: اگر با تلاش خود به فضل و رحمت خداوند دست پیدا کنی، این دو دوست (دوستی و تلاش) تو را به مقصد واقعی و بررسی عمیق میرسانند.
هوش مصنوعی: اگر تو واقعاً عاشق هستی، باید با قدرت و استقامت به عشق خود چنگ بزنی، چرا که عشق حقیقی در مسیر معشوق، راهنمایی مطمئن و مطمئنی است.
هوش مصنوعی: برای عشق، دل را آماده کن و همسفر درد و غم او باش، چون در سفر، همسفر صمیمی بهتر از این نیست.
هوش مصنوعی: هیچکس در کوی وفا، صادقانه خوانده نشده است، زیرا هر کسی که از سختی و رنج محبت یار واقعی رنج نبرد، نمیتواند در این مسیر راستین قرار گیرد.
هوش مصنوعی: به کوی عشق، ای دل، همیشه با ادب رفتار کن، زیرا در راه معشوق نکات ظریفی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد.
هوش مصنوعی: ای دل، تو نمیتوانی به سوی کعبه وصال برسی، مگر اینکه خودت را با دلیل و نشانههایی به سعادت و توفیق برسانی.
هوش مصنوعی: جهان شایسته است که از سرچشمهی عرفان تو جویند، زیرا تو همچون دریا، عمق و وسعتی داری که اسرار و گوهرهای معنوی در آن نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فریفت یار شکربار من مرا به طریق
که شعر تازه بگو و بگیر جام عتیق
چه چاره آنچ بگوید ببایدم کردن
چگونه عاق شوم با حیات کان و عقیق
غلام ساقی خویشم شکار عشوه او
[...]
اگر تو جهد کنی با تو می رود توفیق
رفیقِ راه تو توفیق به علی التحقیق
اگر مشاهده خواهی برو مجاهده کش
به پایِ جهد میسّر شده ست قطعِ طریق
سفینه واسطه ی مَخلص است بی ملاّح
[...]
دلم ببوسه شکر خواست زآن لب چو عقیق
ولیک نیست مرا دولت و ترا توفیق
بکارگاه جمال تو در همی سازند
سمن ببوی بنفشه شکر برنگ عقیق
مدام مستم چون ریخت ساقی جنت
[...]
مقامِ امن و مِیِ بیغَش و رَفیقِ شَفیق
گَرَت مُدام مُیَسَّر شود زِهی توفیق
جهان و کارِ جهان جمله هیچ بَر هیچ است
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
دریغ و دَرد که تا این زمان ندانستم
[...]
به وقت گل چو به کف برنهی شراب رحیق
بنوش جام مروّق به یاد لعل رفیق
بیار ساقی گلرخ می خمار شکن
به بوی مشک و صفای گلاب و رنگ عقیق
صفای دل می صافیست بار ها گفتم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.