مائیم بعشق تو میان بسته بزنار
ترسا صفت از غیر تو کلی شده بیزار
آزاده ز قید غم دنیا و ز دینم
در دام کمند سر زلف تو گرفتار
از جام می عشق چنان مست و خرابم
کز بیخبری می نشناسم سرود دستار
رفت از سرمن فکر و خیال خرد و صبر
تا گشت دلم از می عشق تو خبردار
جویای می و شاهدم ای پیر خرابات
بنما بمن از راه کرم خانه خمار
رندیم و خراباتی و قلاش و نظرباز
درباخته در کوی فنا هستی و پندار
هستی جهان نیست بجز وهم وخیالی
عارف شو و از جمله جهان روی بحق آر
آن یار بنقش همه اغیار برآمد
دیار درین دار مجوئید بجز یار
صدبار بهر لحظه اگر رو بنماید
برحسن دگر جلوه کند یار بهر بار
اسرار حقیقت بجهان هرکه کند فاش
منصور صفت زود برآید بسردار
از باده اطلاق اسیری چو بنوشید
آزاده ز قید دو جهان گشت بیکبار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عاشق دل داده بدین جای سپنجی
همچون شمنی شیفته بر صورت فرخار
امروز به اقبال تو، ای میر خراسان
هم نعمت و هم روی نکو دارم و سیار
درواز و دریواز فرو گشت و بر آمد
[...]
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد ؟
جز شیر خداوند جهان ، حیدر کرّار
این دین هدی را به مثل دایرهای دان
[...]
ای آنکه همی قصه من پرسی هموار
گویی که چگونه ست بر شاه تراکار
چیزیکه همی دانی بیهوده چه پرسی
گفتار چه باید که همی دانی کردار
ور گویی گفتار بباید ز پی شکر
[...]
این زرد تن لاغر گل خوار سیه سار
زرد است و نزار است و چنین باشد گل خوار
همواره سیه سرش ببرند از ایراک
هم صورت مار است و ببرند سر مار
تا سرش نبری نکند قصد برفتن
[...]
هنگام بهارست و جهان چون بت فرخار
خیز ای بت فرخار، بیار آن گل بیخار
آن گل که مر او را بتوان خورد به خوشی
وز خوردن آن روی شود چون گل بربار
آن گل که مر او را بود اشجار ده انگشت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.