گر نداند درد عشق دوست را عاشق فلاح
کی امید وصل او گردد مقارن با نجاح
رند و مستم بی جمال یار مخمور غمم
بی می دیدار عاشق را نباشد ارتیاح
از خمار کبر و نخوت هست زاهد در عذاب
جز شراب عشق نبود در خور اهل صلاح
ساقی مااز کرم میخانه را در باز کرد
جام می برکف گرفت و گفت رندان را صلاح
از سقیم ربهم جام پیاپی میخورم
نیستم زین عیش خالی در صباح و در رواح
جام وحدت با حریف ساده می نوشم مدام
باده توحید خوردن شد به دور ما مباح
ختم شد بر تو اسیری شرح حسن نوربخش
تا به وصف روی او کردی سخن را افتتاح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات و تجربیات عاشقانه میپردازد. شاعر میگوید که اگر عاشق درد عشق را نداشته باشد، نمیتواند به وصال معشوق امیدوار باشد. او از مستی و غم ناشی از دوری معشوق سخن میگوید و میگوید که بدون دیدار معشوق، هیچ آسایش و راحتی وجود ندارد. زاهدانی که به خودبینی و غرور مبتلا هستند، در عذاب به سر میبرند و فقط شراب عشق میتواند آنها را نجات دهد. شاعر از ساقی میخواهد تا برای رندان شراب بریزد و به آنها کمک کند. او از لذت نوشیدن شراب وحدت و توحید سخن میگوید و دریغ نمیکند تا عشق و زیبایی معشوق را وصف کند. در پایان، به زیبایی معشوق اشاره میکند که وصف او نامحدود و بیپایان است.
هوش مصنوعی: اگر کسی درد عشق دوست را نفهمد، چگونه میتواند امیدوار باشد که درستی و خوشی به وصال او دست یابد؟
هوش مصنوعی: من با این که مست و سرخوشم، اما دلنمستو بیچهره یارم غمگین و ناراحتم. بیشراب، دیدار محبوب را نمیتوانم تحمل کنم.
هوش مصنوعی: زاهد از غرور و خودپسندی به عذاب افتاده است و تنها چیز مناسب برای اهل صلاح، شراب عشق است.
هوش مصنوعی: ساقی با لطف و محبت در میخانه را باز کرد و یک جام می به دست گرفت و گفت که بهتر است رندان (مینوشان) از آن استفاده کنند.
هوش مصنوعی: از معشوق خود به طور مداوم مینوشم و از این لذت هیچگونه احساس خستگی ندارم، خواه در صبح باشد یا در زمان شب.
هوش مصنوعی: من به صورت مداوم از جام وحدت مینوشم و این نوشیدنی به من اجازه میدهد که آزادانه بیپروا از مفهوم توحید بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که تو به خوبی و به طور کامل از زیباییهای دلربای محبوب خود سخن گفتی و این وصف زیبا و روشن، مثل یک آغاز تازه برای تو بوده است. گویا همهی اسارتها و سختیها به پایان رسیده و حالا تنها به زیبایی و نور چهرهی او فکر میکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای خلافت را امام و ای امام را قوام
قصد تو قمع فساد و عزم تو عون صلاح
سید شرقی و مجد دین و اهل شرق و غرب
از کف و کلک تو در راحت چو روح تو ز راح
هم فلاح و هم صلاح از خدمتت زاید که تو
[...]
اَقبِلِ الساقی برَیحانٍ و راح
هاتِها تَفتَرُّعَن ثَغرِالمِلاح
موسم عیش است در ده جام می
کز جهان بی می نیاید کس فلاح
اِنتَهی فی السُّکرِاَغصانُ الرُّبی
[...]
ای که اندر شرب می ما را ملامت میکنی
شرب می از رشد باشد زان کزو گیرد سماح
می نگه دارد نفوس خلق را از عیب بخل
وان کزو آید سخاوت باشد از اهل فلاح
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.