گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اسیری لاهیجی

اسرار یقین را بگمانی شده باحث

کی کشف شود علم لدنی بمباحث

آن واحد با لذات که شد کون صفاتش

حقا که ندارد بجهان ثانی و ثالث

آن نور که ذرات جهان سایه اویند

بحریست که موجش بود اکوان و حوادث

زان دم که ز خود فانی و باقی بخدایم

هم ناصر و منصورم و هم مهدی و حارث

میراث بر علم نبی چونکه ولی بود

مائیم بحق سرنبی را شده وارث

زاهد چو ندارد ز می عشق تو لذت

بر طعنه عشاق شود این همه باعث

حیران رخت شد ز ازل جان اسیری

عشق من و حسن تو قدیمند نه حادث