ای برده سبق از همه خوبان به ملاحت
در حسن ربودی زبتان گوی لطافت
هرکس که سر از دولت عشق تو به پیچد
حقا که نه بیند بجهان روی سعادت
کس را نرسد گوهر معنی به بیان سفت
در حسن بلاغت چو توای کان فصاحت
از عشق بتان گرچه ملامت رسد اما
در عشق تو دیدیم همه امن و سلامت
ره رو که بعمری نظری روی ترا دید
زان نور و صفا یافت بحق راه هدایت
دانی که که دارد بجهان دیده حق بین
صاحب نظری کو بیقین دید لقایت
سودای دو گیسوی تو ای جان اسیری
شیدائی ما راکند هر لحظه زیادت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوق است. شاعر میگوید که معشوقش از همه زیباتر و دلرباتر است و هیچ کس نمیتواند به خوبی او توصیف کند. عشق به او باعث میشود که کسی که از این عشق دوری کند، به سعادت واقعی نرسد. همچنین شاعر به آرامشی که در عشق معشوقش مییابد اشاره میکند و به نور و صفایی که در دیدن او به دست میآورد، تأکید میکند. در نهایت، شاعر ابراز میکند که عشق به معشوقش هر لحظه در او بیشتر احساس میشود و او را به شدت مجذوب کرده است.
هوش مصنوعی: ای تو که از همه زیبارویان جلوتر هستی و به دلیل زیباییات دلها را میربایی، لطافت و نرمیات در کلام بر همگان مشهود است.
هوش مصنوعی: هر کسی که از محبت و عشق تو دور شود، حقیقتاً دیگر در این دنیا به روی سعادت نخواهد دید.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به زیبایی و قدرت بیان تو، به درستی مفهوم را توضیح دهد. تو در هنر بلاغت و فصاحت، در حدی هستی که دیگران در مقایسه با تو ناتواناند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از عشق معشوقان دیگر ممکن است سرزنش و انتقاد بیاید، اما در عشق تو، تنها آرامش و امنیت را تجربه کردیم.
هوش مصنوعی: مسافری که در طول عمرش یک نگاه به تو انداخت، به خاطر آن نور و صفای تو، به حقیقت راه هدایت را پیدا کرد.
هوش مصنوعی: آیا میدانی چه کسی در این دنیا، نگاهی عمیق و آگاهانه به حقایق دارد؟ کسی که با یقین، جلوههای زیبایی را میبیند.
هوش مصنوعی: عشق و اشتیاق به زیباییهای تو، ای جان، همچون اسیری غیرتمند، ما را هر لحظه بیشتر میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از دوست پیام آمد کاراسته کن کار
مهر دل پیش آر و فضول از ره بردار
اینست شریعت
اینست طریقت
از دوست پیامآمد کاراسته کن کار
اینست شریعت
مهر دل پیش آر و فضول از ره بردار
اینست طریقت
بر صفحه ملک از تو و رای تو نشان باد
بر روی مه چارده چندان که نشان است
از بهر خود ایوان و سرا خواست که سازد
قصری ز بشر ساخت
خندید جهان از نظر و رحمت عامش
بس کن، که به ترجیع بگوییم تمامش
هر عشوه که دربان دهدت دفع و بهانهست
گوید: « که برو » هیچ مرو، شاه بخانهست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.