دوش در آمد از درم ماهی نه فرشتهای
داشت به خون مرد و زن سبز خطش نوشتهای
گفتمش ای پری سیر رفته به کسوت بشر
حور نه آدمی نهای لابد تو فرشتهای
شمس و قمر به هم زده ریخته طرفه چهرهای
بسته به حلق مهر و مه از خم زلف رشتهای
بلبل باغ را ز رخ از سرگل ز مائده
مهر خموشی از دهان بر لب غنچه هشتهای
زآب سرای میکشان آدم گر سرشته شد
قالب میفروش را گو به چهاش سرشتهای
نافه به جیب بینمت گویی بیخبر ز دل
از خم زلف آن پری باد صبا گذشتهای
آشفته خون خویش را از تو کجا طلب کند
چون من صد هزار را چون تو به غمزه کشتهای
برق چو ابر آذری آب دهد به حاصلت
تخم ولای مرتضی تا تو به سینه کِشتهای
گر نه به خون مردمان تشنه بود دو چشم تو
غمزه کافرت چرا ساخت ز کشته پشتهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به توصیف زیبایی و جذابیت فردی میپردازد که به شکل ماهی و فرشتهای ظاهر شده است. شاعر در گفتگو با این موجود زیبا از ویژگیهای او سخن میگوید و او را به عنوان یک پری که در قالب انسانی آمده، توصیف میکند. در ادامه، به روابط عشق و زیبایی اشاره میشود و شاعر از احساسات و دردهای ناشی از عشق صحبت میکند. همچنین، نمادهایی چون خورشید، ماه و بلبل به تصویر کشیده میشوند که نمایانگر عشق و زیبایی طبیعی هستند. در نهایت، شاعر از تسلط و تاثیری که این موجود بر دیگران دارد، سخن میگوید و به غم و اندوهی که این عشق به همراه دارد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دیشب در حالی که به خانهام آمدم، ماهی در خانهام بود و فرشتهای آنجا نبود. بر روی خون مردان و زنان، نوشتهای به رنگ سبز وجود داشت.
هوش مصنوعی: به او گفتم، ای زیبایی که به شکل انسان ظاهر شدهای، تو نمیتوانی آدمی باشی؛ حتماً فرشتهای!
هوش مصنوعی: خورشید و ماه با هم برخورد کردهاند و چهرهای زیبا و جذاب به نمایش گذاشتهاند. این چهره به واسطه حلقهای از مهر و زیبایی به وجود آمده و همچون رشته ای از زلف پیچیده شده است.
هوش مصنوعی: بلبل در باغ به خاطر زیبایی چهرهات و نعمت عشق، از گلها ساکت و آرام نشسته است و بر لب غنچهها، سکوت و آرامش را انتقال میدهد.
هوش مصنوعی: از آب انگور که در میخانه جاری است، اگر انسان به شکل قالبی درآید، به سازندهاش بگو چه چیزی را در آن قالب ریختهای.
هوش مصنوعی: گویی که تو بیخبر از دل عاشق، با موی پریشان خودت را در جیب من پنهان کردهای و بوی خوشت به مشام میرسد که همانند باد صبا به اینجا آمده است.
هوش مصنوعی: من از کجا میتوانم خون خود را از تو طلب کنم وقتی که تو با یک اشاره، صد هزار نفر را به خاک و خون کشیدهای؟
هوش مصنوعی: باران همچون ابرهای آذربایجان، به محصول تو آب میدهد تا تخم ولایتی که در سینه نگه داشتهای، رشد کند.
هوش مصنوعی: اگر چشمان تو به اندازهای زیبا نبود که دلها را بسوزاند، پس چرا از خون مردمان تشنه این همه کشتار به وجود آوردهای؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باغ و بهشت و عجب مفت ز دست هشتهای
از سر خانمانتاز بیخبری گذشتهای
گرد حریم قرب حق یک نفسی نگشتهای
ای که ز پست فطرتی مرکب دیو گشتهای
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.