گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
آشفتهٔ شیرازی

زعقلم جان بتنگ آمد دل دیوانگی دارم

بجانم زآشنائیها سر بیگانگی دارم

نه دیر و نه حرم تسبیح و زنارم زکف رفته

بشمع که نمیدانم سر پروانگی دارم

برآنم تا نهم زنجیر زلف آن پری از کف

کنید آماده زنجیرم سر دیوانگی دارم

خمار آلوده بودم خواستم پیمانه از ساقی

لب میگون او گفتا شراب خانگی دارم

نظر بر شاهد و دل پیش ساقی گوش بر مطرب

حکیما خود بگو کی قوه فرزانگی دارم

شدم آشفته همسایه به عشق خانه‌سوز امشب

منم آن خس که با شعله سر هم‌خانگی دارم

مگر دست خدا برهاندم زین آتش سوزان

و گرنه من کجا آن قدرت مردانگی دارم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode