من عاشق بتانم و این کار میکنم
بر کار عاشقان ز چه انکار میکنم
گر عندلیب راست به گل هفته حدیث
من عمر صرف آن گلرخسار میکنم
من مرغ وحشی و به کسم هیچ انس نیست
خود را به دام عشق گرفتار میکنم
پروانهام گریز ندارم ز روی شمع
میسوزم و دو دیده به دیدار میکنم
هرچ افتد به دست اگر سر و گر که جان
میگیریم و نثار ره یار میکنم
هرگه که تلخ میشودم کام از فراق
ذکر لب و دهان تو تکرار میکنم
عشق تو آتشی به نهان زد به جان من
بر من مگیر خرده گر اظهار میکنم
آشفته ما و حلقه زنار زلف دوست
بس سبحهها که بر سر زنار میکنم
از منجنیق چرخ گر آمد هزار سنگ
جا در پناه خانه خمار میکنم
میگیرم از علی دو سه جام از شراب عشق
سرمست جا به مخزن اسرار میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به شدت از عشق خود به معشوق سخن میگوید و بیان میکند که به خاطر زیبایی و جذابیت او، جهان را فراموش کرده و تمام عمرش را به او اختصاص داده است. او خود را مانند مرغی وحشی میداند که به دام عشق گرفتار شده و بدون نگرانی از سوزش عشق، به دیدار معشوق میرود. در ادامه، عشق را به آتشی تشبیه میکند که در دلش شعلهور است و از این آتش نمیهراسد. شاعر مسالهی فراق و دوری را نگرانکننده میداند و تنها راه تسلیش را یادآوری لب و دهان معشوق میداند. نهایتاً، او به شوق و صفای عشق اشاره کرده و با اشتیاق از شراب عشق صحبت میکند، نشان از سرمستی و رازهای پنهانی که در عشق نهفته است.
هوش مصنوعی: من به معشوقان خود عشق میورزم و این عشق را با افتخار به نمایش میگذارم، بدون آنکه بخواهم پنهانش کنم یا از آن دوری کنم.
هوش مصنوعی: اگر بلبل راست بگوید به گل، من تمام عمر خود را صرف صحبت درباره آن صورت زیبای او میکنم.
هوش مصنوعی: من یک پرنده آزاد هستم و هیچ ارتباطی با دیگران ندارم، اما خود را در عشق به دام میاندازم.
هوش مصنوعی: من یک پروانهام که نمیتوانم از شمع دور شوم. در حالی که میسوزم، به دیدار آن نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: هر چه که بر ما بگذرد، چه سرنوشت خوب باشد و چه بد، ما جانمان را فدای راه دوست میکنیم.
هوش مصنوعی: هر زمانی که طعم تلخی فراق را احساس میکنم، یاد لبها و دهان تو را در ذهنم مرور میکنم.
هوش مصنوعی: عشق تو به طور پنهانی در جان من آتشی برافروخته است. اگر بیان میکنم، از من گله نکن.
هوش مصنوعی: ما از محبت و دلدادگی به دوست به شدت پریشان و گیج هستیم. هرچقدر هم که تلاش میکنیم و ذکر و دعا میخوانیم، باز هم نمیتوانیم از حضور او فاصله بگیریم و همیشه در فکر و ذکر او هستیم.
هوش مصنوعی: اگر هزار سنگ از منجنیق به سوی ما پرتاب شود، من در پناه خانه خود، به آرامی نوشیدنی مینوشم.
هوش مصنوعی: من از علی چند جام عشق مینوشم و سرمست میشوم و سپس به مخزن اسرار میروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خود را به عز نام تو برکار می کنم
بخت غنوده را ز تو بیدار می کنم
اندر هزیمه طبل بشارت همی زنم
در کاسدی رواجی بازار می کنم
در شهر فاش گشت که زنهاری توام
[...]
چون من به نفس خویشتن این کار میکنم
بر فعل دیگران به چه انکار میکنم
بلبل سماع بر گل بستان همیکند
من بر گل شقایق رخسار میکنم
هر جا که سرو قامتی و موی دلبریست
[...]
درمان درد دوری آن یار میکنم
وقتی که میل سبزه و گلزار میکنم
چون شد شکسته کشتی صبرم در آب عشق
خود را به هرچه هست گرفتار میکنم
گر غنچه را ببویم و گیرم گلی به دست
[...]
با هر که راز دوستی اظهار میکنم
خوابیده دشمنی است که بیدار میکنم
درجواب او
هر دم کلاه و کفش ببازار میکنم
دسمال اکثر از سرد ستار می کنم
[...]
آغاز خط مفارقت از یار میکنم
در نوبهار پشت به گلزار میکنم
حرفی که از لب تو شنیدم چو طوطیان
روزی هزار مرتبه تکرار میکنم
بر دست کار رفته نباشد گرفت و گیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.