سفری چون سفر عشق خطرناک نبود
کاتشین بوده ره از آب نه از خاک نبود
کرد چون عاشق سالک بدر عشق طواف
پست تر پایه ی از طارم افلاک نبود
کودکی داشت کمندی و شکاری میکرد
یک سرش نیست که آویزه فتراک نبود
بس سکندر که بظلمات لب تشنه نمرد
هیچ دارا نه که در پهلوی او چاک نبود
غیر آب در میخانه که اصل طرب است
در همه کون و مکان آب طربناک نبود
نتوانست مژه منع کند سیل سرشک
بستن طوفان اندر خور خاشاک نبود
دوش بی نوش لبت صحبت اغیارم کشت
لاجرم زهر اثر کرد چو تریاک نبود
گر نبودی زازل حسن کجا بودی عشق
از کجا بود می صاف اگر تاک نبود
شادمان هیچ ندیدیم که باشد ببهشت
گر دلی از الم عشق تو غمناک نبود
آتشین آه مرا سوخته بودی چونشمع
در شب هجر تو گر دیده نمناک نبود
گر نبودی علی آن دست خدائی بجهان
اثر از دین نبی صاحب لولاک نبود
آب روی من آشفته زخاک نجفست
که مرا سجده گهی غیر بر آن خاک نبود
دل بسی غوص گهر کرد ببحرین وجود
گوهری چون گهر آل نبی پاک نبود
عقل ادراک هویت نکند خامش باش
آن همان است که در حیز ادراک نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان تجربههای عمیق عاشقانه و معنوی خود میپردازد. او میگوید سفر عشق خطرناک نیست و مسیری معنوی و قدسی دارد. به عشق و عواطف انسانی اشاره کرده و به مضامین جاودانهگی و بینظیری عشق میپردازد. شاعر به سکندر و دارا و غم و شادی پرداخته و از ناپایداری دنیای مادی و دردهای عاشقانه سخن میگوید. او همچنین به اهمیت وجود علی و تأثیر ایشان بر دین اشاره میکند و در نهایت به پیوستگی عشق و درک حقیقت میپردازد. عشق، در این متن، نه تنها عامل شادی و طرب، بلکه منبعی از درد و ناپایداری نیز هست.
هوش مصنوعی: سفر عشق مانند سفرهای دیگر خطرناک نیست، زیرا این راهی است که به آتش و دریا مربوط میشود و نه به خاک و زمین.
هوش مصنوعی: عاشق وقتی در مسیر عشق حرکت میکند، به طواف و دور زدن مشغول میشود و در این حال، احساس میکند که در مقامی پایینتر از آسمانها قرار دارد.
هوش مصنوعی: یک کودک کمند و تلهای برای شکار داشت، اما یکی از سرهای تلهاش گم شده بود و نمیتوانست کاری انجام دهد.
هوش مصنوعی: بسیاری از قدرتمندان که در تاریکی و مشکلات برای نجات جان خود تلاش کردند، هیچکدام از داراییهایشان به درد نخور بود؛ زیرا در کنار آنها هیچ یاری نبود که به کمکشان بیاید.
هوش مصنوعی: غیر از آب در میخانه که نشانهای از شادی و سرور است، در سراسر جهان هیچ آبی وجود ندارد که اینگونه شاداب و سرزنده باشد.
هوش مصنوعی: نتوانست مژه جلوی اشک را بگیرد، چرا که طوفانی در دلش بود و نمیتوانست جلوی آن را بگیرد.
هوش مصنوعی: دیشب بدون نوش لبت، صحبت دیگران مرا از پای درآورد. به همین دلیل، زهر اثر خود را گذاشت، چون هیچ چیز مطلوبی در دسترس نبود.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی زال نبود، عشق از کجا به وجود میآمد؟ اگر تاک (انگور) وجود نداشت، میشد می صاف (شراب) تولید کرد؟
هوش مصنوعی: ما هیچگاه شادمانی را ندیدیم که بهشتی باشد، اگر دلی به خاطر عشق تو از درد و غم رنجیده باشد.
هوش مصنوعی: دلتنگی من به اندازهای عمیق است که مثل شمعی در شب غم جدایی تو، سوختهام. اگر اشکهایم نبود، شاید هیچ نشانی از این سوختن باقی نمانده بود.
هوش مصنوعی: اگر علی نبود، دست خداوندی به جهان نمیرسید و تأثیری از دین پیامبر نبود. بدون وجود علی، چنین وجودی به نام لولاک (پیامبر) معنا نمییافت.
هوش مصنوعی: آبروی من به خاطر خاک نجف است، چرا که من هیچگاه جز بر آن خاک سجده نکردهام.
هوش مصنوعی: دل در عمق وجود تلاش بسیاری کرد تا گوهرهای گرانبها پیدا کند، اما در این دریا تنها گوهرهایی پیدا کرد که به پاکی و ارزش گوهر آل نبی نیستند.
هوش مصنوعی: عقل نمیتواند ماهیت او را درک کند؛ پس سکوت کن. همان چیزی است که در قابلیت درک قرار ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.