کیست که مژده آورد زان مه نوسفر مرا
یا که خبر بیاورد زاندل در بدر مرا
تا که زمصر مرحمت رحم بچون منی کن
همره کاروان کند پیرهن پسر مرا
تا که شده است مشتعل تازه بهارم الحذر
یا بخطر گذار دل یا بنشان شرر مرا
مردم چشم تو بخون غوطه ورند منع کن
تا نخورند بعد از این خون دل و جگر مرا
چند بخون کشانیم چند زدر برانیم
جز سر کویت ای صنم نیست ره دگر مرا
شرم مکن زپاسبان با سگ آستان بگو
تنگ نبود جا بر او راند چرا زدر مرا
نامه نوشته ام زخون مهر زدیده کرده ام
تا که بسوی او برد نامه مختصر مرا
گفتم سیر بینمت گر برسم بوصل تو
نرگس فتنه جوی تو بسته ره نظر مرا
سوخت زبرقی انجمن آه دل فکار من
در تو اثر نمی کند ناله بی اثر مرا
آشفته دوش طره اش بود بخواب در کفم
گر اثری کند شود پرچمی از ظفر مرا
تا ببرم سوی نجف از سر شوق با شعف
رحم بیار و باز کن بند زبال و پر مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و احساسات شاعر میپردازد. شاعر در جستجوی خبری از معشوق خود است و از او میخواهد که با عنایتش او را یاری کند. او به شدت به عشق و اشتیاقش پرداخته و از درد و رنجی که میکشد، سخن میگوید. شاعر نگران وضعیت خود و دیگران است و تلاش میکند که مانع از خونریزی و درد بیشتر شود. او به تمنای وصال میپردازد و برای رسیدن به معشوقش تلاش میکند، در حالی که به احوالات خود و اثراتی که از عشق در دلش باقی مانده، اشاره دارد. در پایان، او از خداوند طلب رحم و شفقت دارد تا در راه وصال به محبوبش گام بردارد.
هوش مصنوعی: کیست که خبری خوش از آن معشوق دورم بیاورد یا اینکه از آن کعبه دلخواه من خبر خوشی بیاورد؟
هوش مصنوعی: در زمانی که رحمت خداوند شامل حال من شود، مانند کاروانی که به راه میافتد، پیراهن پسرم را نیز به همراه میبرد.
هوش مصنوعی: به خاطر آمدن بهار و شور و شوقی که در دل دارم، باید محتاط باشی یا اینکه از دل من بگذر و حرارت و آتش عشق مرا فرو بنشان.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر عشق و زیبایی تو غمناک و پریشاناند. از تو میخواهم که مانع شو که بیشتر از این، دل و جان مرا نخورند.
هوش مصنوعی: چه تعداد بار به شوق تو میخوانم و چه تعداد بار از عشق تو میروم، اما جز مسیر کوی تو، ای معشوق، هیچ راه دیگری پیش روی من نیست.
هوش مصنوعی: شرمنده نباش از اینکه از نگهبانان درگاه بپرسی، بگو که جا برای او تنگ بوده و به همین دلیل او را از در بیرون کردهاند.
هوش مصنوعی: نامهای نوشتهام و با اشکهایم مهر کردهام تا این که آن را به سوی او ببرم.
هوش مصنوعی: گفتم اگر بتوانم تو را ببینم، چون به وصال تو برسم، چشمان زیبا و فریبندهات مانع دیده شدن من میشود.
هوش مصنوعی: آتش وجودم به خاطر دلنگرانیام برای تو روشن شده است، اما هیچ کدام از گریهها و نالههایم تاثیری بر تو ندارد و بینتیجه است.
هوش مصنوعی: دیشب در خواب، موهای آشفتهاش در دستان من بود و اگر تاثیری از او بگیرم، میتواند مانند پرچمی از پیروزی برایم باشد.
هوش مصنوعی: با اشتیاق و شوق فراوان میخواهم به نجف بروم. از تو درخواست میکنم که رحمت و لطف بیکرانت را نثارم کنی و مرا از قید و بندها آزاد کنی تا به آن مکان مقدس برسم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.