به جنب قامت تو سرو را قیام نماند
به پیش طلعت تو گل علی الدوام نماند
به جز مسافر دل کو به شام زلف تو ماند
مسافری به عراق و حجاز و شام نماند
گدای میکده نازم که حشمتش ابدیست
وگرنه بر کی و جمشید احتشام نماند
چنانچه آتش روی تو شعله زد به جهانی
به غیر عنبر زلف تو هیچ خام نماند
چو کام خویش گرفتم ز وصل روی نکو
در آرزوی بهشتم هوای کام نماند
به پارس تا تو صنم پرده از رخ افکندی
به سومنات دگر یک بت از رخام نماند
ز ازدحام دگر وحشیان از آن خم زلف
مقام مرغ نوآموز تو به دام نماند
همین نه رند خرابات از تو بدنام است
به دور عشق تو یک شیخ نیکنام نماند
ز بس که بود پریشان چو حال آشفته
مرا به زلف تو دیگر ره پیام نماند
مرا چو نقطه گرفتند در میان اعدا
به غیر تیغ علی دیگر انتقام نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف زیبایی و جذبه یک معشوق است که به طور استعاری به ویژگیهای خاص او و تأثیرش بر دنیا و انسانها پرداخته میشود. شاعر به برتری و فراوانی زیباییهای محبوبش اشاره میکند و میگوید که در کنار او هیچ زیبایی دیگری باقی نمیماند. او همچنین به عدم توانایی دیگران در مقایسه با محبوبش اشاره کرده و میگوید که در عشق و ارتباطش با او، هیچ چیز دیگر اهمیت ندارد. به طور کلی، شعر بر شدت عشق و جذبهای تأکید میکند که هیچ چیز نمیتواند با آن رقابت کند.
هوش مصنوعی: وقتی قامت تو به حرکت درمیآید، دیگر سروی نمیتواند ایستادگی کند و جلوه زیبای تو باعث میشود که گل هم برای همیشه در کنار تو نماند.
هوش مصنوعی: جز کسی که دلش در دام زلف تو گرفتار شده، کسی نیست که در بغداد، حجاز یا شام بماند.
هوش مصنوعی: من به دلیل محبت و بزرگی میکده افتخار میکنم، زیرا این مقام و جایگاه همیشه پایدار است؛ در غیر این صورت، از کی و جمشید نیز هیچ نشانی از شکوه و عظمت باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: اگر آتش زیبایی تو را مشتعل کند، در سراسر دنیا غیر از عطر زلف تو چیزی نخواهد ماند که خام و دست نخورده بماند.
هوش مصنوعی: وقتی که از دیدن چهره زیبای محبوبم به آرزویم رسیدم، دیگر هیچ امیدی به لذت و خوشی نداشتم.
هوش مصنوعی: با ورود تو به پارس و آشکار شدن زیباییات، دیگر در سومنات هیچ مجسمهی از سنگ و رخام باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: به دلیل شلوغی و هیاهوی دیگران، موهای زیبا و جذاب تو نتوانسته است به پرندهی نوآموزی که در تلاش برای یادگیری است، کمکی کند و او را در جا نگه دارد.
هوش مصنوعی: این حرف نشان میدهد که شهرت بد رند (سرباز عشق و خوشگذران) به خاطر عشق تو ریشه دارد، به طوری که حتی یک مومن نیکو نام هم نتوانسته از آن دور بماند.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه حال من بسیار آشفته و بینظم شده، دیگر هیچ راهی برای رساندن پیام و احساسم به تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی من را در میان دشمنان مانند یک نقطه محاصره کردند، دیگر راهی برای انتقام جز استفاده از شمشیر علی (علی بن ابیطالب) ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.