از شعله آه من جهان سوخت
تنها نه زمین که آسمان سوخت
این آتش و آب دیده و دل
هم وهم بشست و هم گمان سوخت
کی سوز دلم نهان بماند
زین داغ که مغز استخوان سوخت
این سوز نهفته درون را
گفتم که بگویمش زبان سوخت
فریاد که پیک آه مجنون
در قافله بود کاروان سوخت
این خضر که بود کاندرین راه
از آب حیات همرهان سوخت
آه دل من شدت عنان گیر
هشدار که اسب وهم عنان سوخت
مرغ دل من بسینه از شوق
ققنس صفت اندر آشیان سوخت
بلبل زفراق گل چو نالید
تنها نه که باغ باغبان سوخت
میخواست که سوز عشق سنجد
آشفته مرا بامتحان سوخت
نه عقل بجا بماند و نه دین
از شعله عشق این و آن سوخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.