گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نظامی عروضی

شیخ الاسلام عبدالله انصاری قدس الله روحه با این خواجه تعصب کردی و بارها قصد او کرد و کتب او بسوخت.

و این تعصبی بود دینی که هرویان در او اعتقاد کرده بودند که او مرده زنده می‌کند و آن اعتقاد عوام را زیان می‌داشت.

مگر شیخ بیمار شد و در میان مرض فواق پدید آمد و هر چند اطبا علاج کردند سود نداشت.

ناامید شدند. آخر بعد از ناامیدی قارورهٔ شیخ بدو فرستادند و از او علاج خواستند بر نام غیری.

خواجه اسماعیل چون قاروره نگرید گفت:

«این آب فلان است و فواقش پدید آمده است و در آن عاجز شده‌اند و او را بگویید تا یک استار پوست مغز پسته با یک استار شکر عسکری بکوبند و او را دهند تا باز رهد و بگویید که علم بباید آموخت و کتاب نباید سوخت.»

پس از این دو چیز سفوفی ساختند و بیمار بخورد و حالى فواق بنشست و بیمار بر آسود.