بنا به گفتهٔ عارف قزوینی در دیوانش، چه شورها در استانبول و پس از «معلوم شدن خیالات ترکها نسبت به آذربایجان» تصنیف شده است (اواخر سال ۱۳۳۶ ه.ق).
چه شورها که من به پا، ز شاهناز میکنم
در شکایت از جهان، به شاه باز میکنم
جهان پر از غم دل از (جهان پر از غم دل از) زبان ساز میکنم (میکنم)
ز من مپرس چونی، دلی چو کاسۀ خونی
ز اشک پرس که افشا نمود راز درونی
نمود راز درونی، نمود راز درونی، نمود راز درونی
اگرکه جان ازین سفر، بدون دردسر
اگر به در برم من، به شه خبر برم من
چه پردههای نیرنگ ز شان، به بارگاه شه درم من (ز شان به بارگاه شه درم من)
حکومت موقتی چه کرد بِهْ که نشنوی
گشوده شد درِ سرای جم به روی اجنبی
به باد رفت خاک و کاخ (به باد رفت خاک و کاخ) و بارگاه خسروی (کاخ خسروی)
سکون ز بیستون شد، چو قصر کن فیکون شد
صدای شیون شیرین، به چرخ بوقلمون شد
(به چرخ بوقلمون شد، به چرخ بوقلمون شد، به چرخ بوقلمون شد)
شه زنان، به سرزنان و موکنان
به گریه گفت: کو سران ایران، دلاوران ایران؟
چه شد که یک نفر مرد، نماند از بهادران ایران (نماند از بهادران ایران)
کجاست کیقباد و جم، خجسته اردشیر کو؟
شهانِ تاجبخش و خسروانِ باجگیر کو؟
کجاست گیو پهلوان (کجاست گیو پهلوان)
و رستم دلیر کو (رستم دلیر کو)؟
ز تُرک این عجب نیست، چه اهل نام و نسب نیست
قدم به خانۀ کیخسرو، این ز شرط ادب نیست (این ز شرط ادب نیست)
(این ز شرط ادب نیست)
ز آه و تَف، اگرچه کف، زنی چون دف، بزن به سر، که این چه بازی است؟
که دور ترک بازی است
برای تُرکسازی عجب زمینهسازی است(عجب زمینهسازی است)
زبانِ تُرک از برای از قفا کشیدن است
صلاح پای این زبان ز ممکلت بریدن است
دو اسبه با زبان فارسی (دو اسبه با زبان فارسی)
از ارس پریدن است (خدا جهیدن است)
نسیم صبحدم خیز، بگو به مردمِ تبریز
که نیست خلوتِ زرتشت، جای صحبتِ چنگیز (جای صحبتِ چنگیز)
زبانتان شد از میان، به گوشهای نهان
سیاهپوش و خاموش، ز ماتم سیاووش
گر از نژاد اویید، نکرد باید این دو را فراموش (نکرد باید این دو را فراموش)
مگو سران فرقه، جمعی ارقه، مشتی حقهباز
وکیل و شیخ و مفتی، مدرس است و اهل آز
بدین سیاست آب رفته (بدین سیاست آب رفته)
کی شود به جوی باز (خدا به جوی باز)
ز حَربهٔ تَدَیُّن خراب مملکت از بُن
نشسته مجلس شوری به ختم مرگ تمدن (به ختم مرگ تمدن) (به ختم مرگ تمدن)
چه زین بتر ز بام و در به هر گذر
گرفته سر به سر خریت، زمام اکثریت
گر این بود مساوات
دوباره زنده باد بربریت (دوباره زنده باد بربریت)
به غیر باده زادۀ حلال کسی نشان نداند
از این حرامزادگان یکی خوش امتحان ندارد
«رسولزاده» ری به ترک (رسولزاده، ری به ترک)
از چه رایگان نداد (رایگان نداد)
گذاشت و بهره برداشت هر آنچه هیزم تر داشت
به جز زیان ثمر از این «اجاق ترک» چه برداشت ؟
با خود این چه ثمر داشت (با خود این چه ثمر داشت)
به غیر اشک و دود، هر آنچه هست و بود
یا نبود بیاثر ماند، ز سودها ضرر ماند
برای آنچه باقی است، ببین هزارها خطر ماند (ببین هزارها خطر ماند)
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: عارف قزوینی در دیوانش از احساسات و شورهای ناشی از تحولات سیاسی و اجتماعی در استانبول و نگرش ترکها نسبت به آذربایجان در اواخر سال ۱۳۳۶ هجری قمری میگوید. او در این شعر به بیان شکایتها از جهان و غمهایش پرداخته و نشان میدهد که درد و غم این روزها بر جانش چنگ میزند. قزوینی با اشاره به حکومتی موقتی و ناتوانی آن در مقابله با بیگانگان، به ویرانی کاخها و بارگاهها، و همچنین غیبت پهلوانان و دلیران ایرانی انتقاد میکند. او نگران وضعیت زبان فارسی و تأثیر زبان ترک بر هویت ایرانی است و از فراموشی ارزشها و تمدن ایران زمین ابراز ناامیدی میکند. در نهایت، او به فساد در نظام سیاسی و اجتماعی اشاره کرده و از کاهش ارزشهای انسانی و فرهنگی در جامعه مینالد.
هوش مصنوعی: عارف قزوینی در دیوان خود اشاره کرده که اشعارش دربارهٔ شور و هیجان در استانبول و پس از آنکه نظرات ترکها دربارهٔ آذربایجان مشخص شد، تهیه شده است. این اتفاقات مربوط به اواخر سال ۱۳۳۶ هجری قمری است.
هوش مصنوعی: من در دل خود شور و هیجانی دارم که از عشق شاهناز برپا میشود و از این شکایتها به دنیا میگویم و همه را به شاه بازگو میکنم.
هوش مصنوعی: این جهان پر از غم است و من برای بیان احساساتم از موسیقی و ساز کمک میگیرم.
هوش مصنوعی: از من حال و احوالم را نپرس، زیرا دلم پر از درد و اندوه است. اگر میخواهی از حال من باخبر شوی، به اشکهایم نگاه کن که رازهای درونم را فاش میکند.
هوش مصنوعی: نشان دادن آنچه در درون نهفته است.
هوش مصنوعی: اگر بتوانم بدون هر گونه مشکل و زحمت از این سفر برگردم، به شهری که در آنجا زندگی میکنم، خبر میدهم.
هوش مصنوعی: چه ترفندها و فریبهایی از سوی آنها در برابر دربار پادشاه وجود دارد.
هوش مصنوعی: حکومت موقتی چه سودی دارد که خبر نداشته باشی دروازه کاخ جم به روی بیگانگان باز شده است.
هوش مصنوعی: خاک و بناهای بزرگ و باشکوه یک پادشاه به فنا رفت و از بین رفت.
هوش مصنوعی: وقتی که آرامش بیستون از بین رفت، مانند آن شد که قصر آفرینش به هم ریخت. صدای ناله شیرین، به قدری بلند شد که به آسمان رسید و به شکل بوقلمون درآمد.
هوش مصنوعی: به حالتهای مختلف و پیچیدهای دچار شده است و مدام در حال تغییر و تحول است.
هوش مصنوعی: زنان با حالتی پر از اندوه و ناله، به جستجوی سربازان و دلیران ایران بودند و میپرسیدند: کجایند این قهرمانان و دلاوران کشور؟
هوش مصنوعی: چه شد که یک نفر قهرمان در ایران باقی نماند؟
هوش مصنوعی: کیقباد و جم کجا هستند؟ کجا هستند اردشیر خوشبخت؟ سلطانیان بخشنده و پادشاهان باجگیر کجا رفتهاند؟
هوش مصنوعی: کجاست پهلوان گیو و رستم دلیر؟
هوش مصنوعی: این تعجبی ندارد که یک ترک (محبوب) از خانواده و نژاد خاصی نیست. ورود او به خانه کیخسرو به خاطر رعایت آداب و رسوم نیست.
هوش مصنوعی: این رفتار به خاطر رعایت آداب و ادب نیست.
هوش مصنوعی: از غم و اندوه اگرچه به تندی رفتار کنی، مانند دف به صدا درآیی، به خودت بیا و بپرس که این چه بازیای است؟ زیرا دوری و جدایی به نوعی بازی میماند.
هوش مصنوعی: برای تسهیل ترکسازی، زمینههای شگفتآوری فراهم شده است.
هوش مصنوعی: زبان ترک برای دسیسه و فریب است و برای اینکه به دیگران آسیب برساند مناسب است، بنابراین برای برقراری امنیت و حفظ منافع کشور باید ارتباط خود را با این زبان قطع کرد.
هوش مصنوعی: دو اسب با زبان فارسی از مرز ارس عبور میکنند، به گونهای که گویی خداوند نیز در این پرش حضور دارد.
هوش مصنوعی: نسیم صبح برخیز و به مردم تبریز بگو که اینجا دیگر جایی برای صحبت درباره زرتشت نیست، بلکه باید درباره چنگیز سخن گفت.
هوش مصنوعی: زبان شما دیگر در میان نیست و به گوشهای پنهان شده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به عزاداری و اندوه ناشی از واقعهای تلخ اشاره دارد. او بیان میکند که اگر کسی از نسل سیاووش باشد، باید در این ماتم و غم شریک شود و نباید یاد آن دو (سیاووش و مصیبتی که دید) را فراموش کند. در واقع، این اشعار به اهمیت حفظ یاد و گرامیداشت عزیزانی که برای کشور و ملت خود جانفشانی کردهاند، تأکید میکند.
هوش مصنوعی: نگو که سران گروهها افرادی هستند که بازیگران حقهبازند؛ وکلا، شیخها و مفتیها همگی در این میان قرار دارند و به یادگیری و علمآموزی مشغولند، ولی اهل نیرنگ و آز هستند.
هوش مصنوعی: با این روش که آب از جوی رفته، آیا ممکن است دوباره به جوی باز گردد؟
هوش مصنوعی: از تهمت و بدعتگذاری دین، بنیان مملکت ویران شده و مجلس شورا در حال نابودی تمدن قرار دارد.
هوش مصنوعی: در هر جا که بروی، از در و دیوار، جاهای مختلف و حتی در همه جا، نادانی و بیخردی بر افراشته شده و بر اکثریت مردم حاکم است.
هوش مصنوعی: اگر واقعا قرار بود عدل و برابری برقرار باشد، پس باید به دوران وحشت بازگردیم.
هوش مصنوعی: تنها با شراب حلال میتوان از بین افراد نالایق، شخصی با ارزش و شایسته را شناخت. افرادی که در مسیر نادرست قرار دارند، هیچکدام امتحان خوبی ندارند.
هوش مصنوعی: در این بیت، به نظر میرسد که شاعر به یک رویداد یا وضعیتی اشاره میکند که در آن "رسولزاده" به ترک ری میرود و از کسی میپرسد که چرا چیزی را به او بهصورت رایگان نمیدهد. این جمله میتواند نشاندهندهی احساس نارضایتی یا تقاضای کمک باشد، و به نوعی به ارزش و بهای چیزی که انتظار دارد اشاره نماید.
هوش مصنوعی: هر که تلاش کند و منابع خود را به درستی به کار گیرد، میتواند از آن بهرهبرداری کند. اما از این اجاق بیثمر که کارایی ندارد، چه نتیجهای میتوان گرفت جز ضرر و زیان؟
هوش مصنوعی: این چه نتیجهای برای من داشت؟
هوش مصنوعی: جز اشک و دود، هر چیز دیگر که وجود داشت یا نداشت، تاثیری نداشت و نفعی نداشت، فقط ضرر به بار آورد.
هوش مصنوعی: بسته به آنچه که باقی مانده، نگاه کن که هزاران خطر هنوز وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.