مرا مقصود فرزندان آدم
ز فرزندان صدق خود شمردست
خداوند اوحدالدین خواجهاسحق
که گیتی با بزرگیهاش خردست
گرش بینی بگو ای آنکه پایت
ز رتبت پایهٔ گردون سپردست
خبر داری که فرزند عزیزت
چه پای امروز در خواری فشردست
ز پای اندر میفکن دست گیرش
که اندر پایمال و دست بردست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به اهمیت و مقام فرزندان آدم اشاره میکند و از خداوند، که در جهان بزرگ است، یاد میکند. او از خواجه اسحق به عنوان یک شخصیت بزرگ یاد کرده و به او توصیه میکند که از وضعیت فرزند عزیزش آگاه باشد که امروز در حال ذلت و خواری است. شاعر از او میخواهد که به یاری فرزندش بشتابد و او را از وضعیتِ نامناسبش نجات دهد.
هوش مصنوعی: مقصود من از فرزندان آدم، فرزندان راستینی هستند که به صداقت و درستکاری اهمیت میدهند.
هوش مصنوعی: خداوند اوحدالدین خواجهاسحق کسی است که بزرگیهایش دنیا را تحت تاثیر قرار داده و در برابر آن کوچک است.
هوش مصنوعی: اگر او را ببینی، بگو ای کسی که پای تو از مقام و رتبهات به سطح آسمان رسیده است.
هوش مصنوعی: آیا میدانی که فرزند گرامیت امروز در چه وضعیتی سخت و ذلتبار قرار دارد؟
هوش مصنوعی: از پای او دست نکش که ممکن است زیر پا و در معرض آسیب قرار بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم چون نامهٔ پر رنج و دردست
که بر عنوان او این روی زردست
فریدالدین کاتب دام عزه
مگر چون ده منی سیکیش بردست
به گرمایی چنین در چار طاقش
به دست چار خوارزمی سپردست
بنتوانی شنید آخر که گویند
[...]
پی آن گیر کاین ره پیش بردست
که راه عشق پی بردن نه خردست
عدو جان خویش و خصم تن گشت
در اول گام هرک این ره سپردست
کسی داند فراز و شیب این راه
[...]
دلم بربود و درمان نیست در دست
وصال او مرا درمان دردست
ز هجرم اشک دیده گشته گلگون
ز دردم رنگ رو چون کاه زردست
ز من پرسد طبیب دردم آخر
[...]
درختانش که سر در ابربر دست
ز راه برگ دایم آبخور دست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.