گنجور

 
انوری

ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم

کاندر طلب راتب هر روز بمانی

رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز

تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی

نی گوشهٔ کنجی و کتابی بر عاقل

بهتر ز بسی گنج و بسی کامروانی

گر بی‌خردان قیمت این ملک ندانند

ای عقل خجل نیستم از تو که تو دانی

فرعون و عذاب ابد و ریش مرصع

موسی کلیم‌الله و چوبی و شبانی