گر نیستی زمانه به جنگ و نبرد خلق
پیوسته با زمانه کجا در نبردمی
ور آسیای چرخ بر غمم نگرددی
در جوی آسیا متوطن نگردمی
آب مراد زیر پل کس نمیرود
ورنه قفا ز ورطهٔ طوفان نخوردمی
با من غم خرابی عالم به کلبهای
کی جفت گرددی اگر آزاد و فردمی
نفسی که گر بدان دگری مبتلا شدی
من در خلاص او به مثل حمله بردمی
یا در مدد چو مهره میان بندمی به مهر
یا گوییا که حادثه را ناگزردمی
یا کعبتین جانب خود باز مالمی
یا خود بساط حاصل خود در نوردمی
بر هر که عرضه داشتم از من کرانه کرد
گویی که صورت غم و تیمار و دردمی
از خواجگان شهر چو یاری نیافتم
گر خواجه شهریار نبودی چه کردمی
آزاد کیست حلیهٔ مردان و ای دریغ
آن دستگاه کو که من آزاد مردمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به بیان احساسات خود نسبت به جنگ و نبرد و ناامیدی از اوضاع زمانه میپردازد. او میگوید که اگر در این دنیا نباشد، به کجا باید برود و چگونه در برابر مشکلات بایستد. او از بیکسی و غمهای خود صحبت میکند و اشاره میکند که در کنار فضای خراب دنیا، برای او دوستی و یاری وجود ندارد. شاعر به دنبال درک آزادی و حقیقت زندگی است و به نبود دستگیر و یاری از سوی دیگران اشاره میکند. او در نهایت به این نتیجه میرسد که آزادی واقعی و منزلت انسانی برای او محقق نشده است و در بیتنهایی خود با مشکلات روبهروست.
هوش مصنوعی: اگر تو در دنیای نبرد و جنگ نیستی، پس مردم در این جنگ و نبرد با چه چیزی در حال مبارزه هستند؟
هوش مصنوعی: اگر آسیای زمان به غم من توجه نکند، من نیز در جوی آسیا سکنی نخواهم گزید.
هوش مصنوعی: آب مورد نظر زیر پل کسی نمیتواند برود، وگرنه من از پشت دریاچه طوفانی آسیب دیدهام.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به احساس ناامیدی و اندوه خود اشاره میکند. او به کلبهای که نماد محدودیت و کمبود است اشاره میکند و میگوید که با وجود این شرایط، چگونه میتوان به خوشحالی و آزادی رسید. در واقع، او مشغول به تدبیر مشکلات و احساساتش است و از وضعیت نامطلوب جهان با غم و اندوه صحبت میکند.
هوش مصنوعی: اگر نفس دیگری به مشکلی دچار شود، من نیز به همان اندازه برای نجات او تلاش و اقدام میکنم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از دو حالت صحبت میکند. یک حالت این است که مانند مهرهای در وسط بازی، تحت تاثیر وقایع و شرایط قرار میگیرد و به نوعی به کمک و حمایتی نیاز دارد. حالت دیگر این که مثل گوی، که میتواند به سمتهای مختلف حرکت کند و از مشکلات و حوادث فرار کند. در واقع، شاعر به این دو رویکرد اشاره دارد که یا در برابر شرایط تسلیم میشود یا سعی میکند از آنها عبور کند.
هوش مصنوعی: یا کعبهی دوم، یا خودم را هم برای تو آماده میکنم.
هوش مصنوعی: هر کسی را که به او نزدیکی جسته و احساسات خود را ابراز کردهام، گویی فقط غم و ناراحتی من را دیده است و هیچ توجهی به شادیها و زیباییها نکرده است.
هوش مصنوعی: در میان مردم شهر کسی را پیدا نکردم که به من یاری دهد، اگر شهریار و بزرگ اینجا نبود، چه میتوانستم بکنم؟
هوش مصنوعی: آزاد بودن یعنی اینکه انسان از قید و بندها رها باشد و در رفتار و افکارش به استقلال دست یابد. اما افسوس که آن چیزی که نشاندهندهٔ رهایی از محدودیتهاست، در من وجود ندارد و من همچنان خود را در قید و بند میبینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گوگرد سرخ خواست ز من سبز من پریر
در پیشش ار نیافتمی روی زردمی
خود سهل بود سهل که گوگرد سرخ خواست
گر نان خواجه خواستی از من چه کردمی
باور نکردمی که رسد کوه سوی کوه
مردم رسد به مردم، باور بکردمی
کوهی بد این تنم که بدو کوه غم رسید
من مردمم چرا نرسیدم به مردمی؟
نزدیک یار اگر نه چنین خوار و خردمی
در هجرش این مذلت و خواری نبردمی
بیاو ز جان ملول شدم، کو خیال او؟
تا جان خود به دست خیالش سپردمی
از باد صبحگاه درین تنگنای هجر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.