گنجور

 
انوری

نه تو آنی که دی دل تو نبود

در جهان جز به انوری راضی

چون که امروز هیچ می‌نبری

به زبان نام حالت ماضی

در سر قاضی ار کله کردی

به تصنع دواج مقراضی

دوستان را بپرس برمنشین

مشو آبستن از خر قاضی

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
وطواط

قطب دین ، گر برفت نصرة دین

شد بشمشیر ملک را قاضی

خلد الله دولة الباقی

قدس الله مهجة الماضی

اوحدی

کانچه از شحنه ماند و قاضی

نشود به زن بیش از آن راضی

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اوحدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه