ای جهان را دفین به دست تو در
چون معادن هزار سرمایه
دولتت را دوام همخانه
مدتت را زمانه همسایه
گردن و گوش آفرینش را
رسمهای تو گشته پیرایه
جود را پروریده همت تو
راست چونان که طفل را دایه
ملکی در محاسن و اخلاق
زان نداری محاسن و خایه
آفتابی و در مراتب جاه
آفتابت فروترین پایه
چیست کز تابش تو در نورند
همه آفاق و بنده در سایه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جمع کردی بر اوّلین پایه
خرد و جان و صورت و مایه
انوری شعر و حرص دانی چیست
این یکی طفل و آن دگر دایه
پایهٔ حرص کدیه و طمعند
تا نگردی به گرد آن پایه
تاج داری خروس وار از علم
[...]
از تو بر خاک اگر فتد سایه
نور او ماه را دهد مایه
امی و امهات را مایه
فرش را نور و عرش را سایه
ما همه مشتری بیپایه
او و کالای او گرانمایه
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.