ناز از اندازه بیرون میکنی
وز جگر خوردن دلم خون میکنی
هرچه من از سرکشی کم میکنم
در کلهداری تو افزون میکنی
ماه رخسارت نه بس در میغ هجر
نیز با این جور گردون میکنی
چون به یک نوع از جفا تن دردهیم
تازه صد نوع دگرگون میکنی
اینت دستی کاندرین بازی تراست
نیک خار از پای بیرون میکنی
هر زمان گویی که من نیک آورم
این سخن باری بگو چون میکنی
در حساب انوری هرگز نبود
کز تو این آید که اکنون میکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رنج خود هم خویش افزون میکنی
جان پر از غم،دل پر از خون میکنی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.