گنجور

 
انوری

هرگز از دل خبر نداشته‌ای

بر دلم رنج از آن گماشته‌ای

سپر افکنده آسمان تا تو

رایت جور برافراشته‌ای

که خورد بر ز تو که تو هرگز

تخم پیوند کس نکاشته‌ای

همرهی جسته‌ای ز من وانگه

در میان رهم گذاشته‌ای