جرمی ندارم بیش از این کز جان وفادارم تو را
ور قصدِ آزارم کنی هرگز نیازارم تو را
زین جور بر جانم کنون، دست از جفا شستی به خون
جانا چه خواهد شد فزون، آخر ز آزارم تو را؟
رخ گر به خون شویم همی، آب از جگر جویم همی
در حالِ خود گویم همی، یادی بوَد کارم تو را
آبِ رُخانِ من مبر، دل رفت و جان را درنگر
تیمارِ کارِ من بخور، کز جان خریدارم تو را
هان ای صَنَم! خواری مکن، ما را فرا زاری مکن
آبم به تاتاری مکن، تا دردسر نارم تو را
جانا ز لطفِ ایزدی گر بر دل و جانم زدی
هرگز نگویی: انوری، روزی وفادارم تو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.