من که این صفهٔ همایونم
دایهٔ خاک و طفل گردونم
در نهاد از فلک نمودارم
در علو از زمانه بیرونم
از شرف پاسبان کهسارم
وز شرف پادشاه هامونم
نه ز سعی جمال محرومم
نه به قوت کمال مغبونم
در قیامت به صد زبان همه شکر
پای مرد سدید حمدونم
آنکه آن دارد از زمانه منم
که به قامت الف به خم نونم
با چنین فر و زیب و حسن و جمال
که چو لیلی بسی است مجنونم
چه شود گر بزرگواری شد
زایر سدهٔ همایونم
تا بیفزود گرد دامن او
آب روی جمال میمونم
مخلصالدین که نام و ذاتش را
حوت گردون و حوت ذوالنونم
آنکه با دست گوهرافشانش
قسمت رزق را چو قانونم
با دل او عدیل دریابم
با کف او نظیر جیحونم
آنکه ز اقبال او هر آیینه
صدف چند در مکنونم
از یکی کان حسن اخلاقم
وز دگر بحر نطق موزونم
در چو من کس کمان قصد مکش
کز تو در انتقام افزونم
گنج قارون به کس دهم ندهم
تا نشد جای حبس قارونم
دعویی میکنم که در برهان
نشود زرد روی گلگونم
خود خلاف از میانه برداریم
تو نه گرگی و من نه شعمونم
تا که گوید ترا که مردودی
تا که گوید مرا که معطونم
با من این دوست این چه بوالعجبی است
آشنا شو نه ناکس دونم
من چنان بودهام که اکنونی
تو چنان بودهای که اکنونم
گر بر این مایه اختصار کنی
هم تو بینی که در وفا چونم
ورنه میدان که به روز فنا
معتکف بر در شبیخونم
یک زمان ساکنت رها نکنم
تا ز سکان ربع مسکونم
یا ز غیرت هدر کنم خونت
یا به طوفان تلف شود خونم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر ایرانی، در توصیف مقام و بزرگی خود و همچنین عشق و وفاداری به یک معشوق مورد بحث قرار میگیرد. شاعر خود را در جایگاهی والا معرفی میکند و خود را فرزند زمین و آسمان میداند. او به زیبایی و کمالاتی که دارد، اشاره میکند و بر این باور است که در قیامت همه شکرگزار او خواهند بود. او از ویژگیهای اخلاقی و سخنوری خود میگوید و در عین حال تأکید میکند که به هیچکس در مقام خود فروتنی نمیکند.
شاعر با زبان بلاغت و تصویرسازیهای زیبا، دوستی عمیق و وفاداریاش را به معشوق بیان میکند و میگوید که در دنیای فنا، به یاد او به عبادت میپردازد و هیچگاه دل از عشق او نمیکاهد. او میخواهد که همگان بدانند که در وفاداری و محبت بینظیر است و به همین دلیل، با کسی که او را نادرست بشناسد، درگیر نخواهد شد. در پایان، بر تعهد و وفاداریاش به معشوق تأکید میکند و به احتمال جنگ و خونریزی در راستای این محبت اشاره دارد.
هوش مصنوعی: من که این جایگاه باعظمت را دارم، مانند دایهای هستم که از خاک تغذیه میکند و به گردونهٔ زندگی رونق میبخشد.
هوش مصنوعی: من از فطرت خودم نشأت گرفتهام و در اوج هستی از دنیای زمانه فراتر رفتهام.
هوش مصنوعی: من به خود میبالم که مانند پاسبان کوهها هستم و همچنین به خاطر شرف و مقام پادشاهی که بر هامون دارم.
هوش مصنوعی: نه به خاطر تلاش برای زیبایی از چیزی محرومم و نه به خاطر قدرت و کمال، از چیزی متضرر شدهام.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، با هزار زبان مختلف، همه به ستایش و شکرگزاری از مردی که با قدرت و استقامت خود، به نیکی و فضیلت شناخته میشود، مشغول خواهند بود.
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که به خاطر ویژگیها و خویش، در زندگیام از زمانه خودم متمایز هستم، به گونهای که مثل حرف الف ایستادهام و به وضعیتی مانند خم نون رسیدهام.
هوش مصنوعی: با این همه زیبایی و جذابیت که داری، مثل لیلی، مرا دیوانه کردهای.
هوش مصنوعی: چه مشکلی دارد اگر بزرگمردی زائری از سدهٔ همایونم باشد؟
هوش مصنوعی: من میخواهم با نزدیک شدن به او، زیبایی و جلوهام را بیشتر کنم.
هوش مصنوعی: مخلصالدین با نام و ذاتش به ماهی بزرگ آسمانی و ماهی یونس اشاره میکند.
هوش مصنوعی: کسی که با دستان پر از جواهرش، روزی را میان مردم تقسیم میکند، مانند یک قانون عمل میکند.
هوش مصنوعی: با دل او مانند دریا و با دست او همانند جیحون هستم.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر خوش شانسیاش در دلم چندین گوهر نهفته است.
هوش مصنوعی: من از یک طرف به خاطر حسن اخلاقم شناخته میشوم و از طرف دیگر به خاطر سخنان موزونی که میگویم.
هوش مصنوعی: در میان افرادی چون من، کسی را هدف قرار نده؛ زیرا نتیجه انتقام من از تو بسیار بیشتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: من هرگز گنج قارون را به کسی نخواهم داد، مگر اینکه خودم در جایگاهی مشابه او قرار بگیرم.
هوش مصنوعی: من لحن و دعای خاصی دارم که نتواند موجب رسوایی من شود و چهرهام را زرد کند بلکه باید رنگی خوشایند و زیبا داشته باشد.
هوش مصنوعی: ما باید از دلخوریها و مشکلات فاصله بگیریم، چون نه تو موجود خطرناکی هستی و نه من.
هوش مصنوعی: تا وقتی که کسی به تو بگوید پذیرش نشدهای، من هم اینجا هستم که بگویم به من اعتماد نداشته باش.
هوش مصنوعی: این دوست با من چه شگفتیهایی دارد، بیا و با من آشنا شو، من او را ناشایسته و بیارزش نمیدانم.
هوش مصنوعی: من به شکلی بودهام که هم اکنون تو نیز به همان شکل هستی.
هوش مصنوعی: اگر بر این نکته کمی تأمل کنی، خودت میفهمی که در وفاداری چگونه هستم.
هوش مصنوعی: اگرچه میدانی که در روز نابودی، من در دامن خطر و ناامنی قرار دارم، من همچنان به آن مشغولم.
هوش مصنوعی: مدتهاست که آرامش خود را ترک نمیکنم تا از این جا که در آن هستم، خارج نشوم.
هوش مصنوعی: یا به خاطر غیرتم خون تو را میریزم، یا اینکه خون خودم به باد خواهد رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بنده شاعران اکنونم
آنشان باد جمله در . . .ونم
آن من نیز هم به . . . یکی
زانکه من از میانه بیرونم
آن من . . . و آن ایشان ریش
[...]
گر بجوئی درون و بیرونم
بوی خوان تو آید از خونم
ترجمان خدای بیچونم
منگر تو مرا دگر گونم
بارالها! به حق شاه نجف
که بفرما ز لطف ممنونم
مدفنم را نجف نما و مکن
در سناپور هند، مدفونم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.