امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۸۹ تا چند دل تو چشمهٔ نور بود زان چشمهٔ نور چشم بد دور بود ملک و سپه و خزینه معمور بود آن خسرو را که چون تو دستور بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، به زیبایی و نورانی بودن چشمان شخصی اشاره شده که باعث میشود چشم بد از او دور بماند. همچنین، به شهریاری و قدرت او اشاره میشود که ملک و سپاه و خزانه نیز تحت سلطه او هستند و او را به عنوان یک رهبر بزرگ توصیف میکند.
هوش مصنوعی: چند وقت دیگر دل تو همچنان درخشنده و روشن خواهد بود، زیرا از آن درخشندگی، چشم نظر و سوء نیت دور است.
هوش مصنوعی: پادشاه و ارتش و خزانه به خاطر آن خسرو رونق داشتند که تو مانند یک نایب و مدیر خوب بودی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر لشکر عشق آنکه منصور بود
از دید وجود خویش مهجور بود
در حالت مغلوبی آن خسته جگر
ذاکر باشد و لیک مذکور بود
عاشق مطلب اگرچه مشهور بود
تا سر دارد زیار مهجور بود
آن سر که تو داری همگی دردسر است
آن سر بطلب که درد ازو دور بود
آن کو زمی شبانه مخمور بود
نزدیک خرد ز زندگی دور بود
دل سوخته آتش غم را مرهم
خونیست که نامش آب انگور بود
ساقی ز ادب مست تو گر دور بود
خونش بخورند اگر چه منصور بود
گر مست حقیقت است ور مست مجاز
بدمست گمان مبر که معذور بود
تا مهر توام به سینه مستور بود
ظلمت ز فضای خاطرم دور بود
دل روشنیام ز عشق باشد، آری
ویرانه ز آفتاب معمور بود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.