شاهی که عدل و جود همه روزگار اوست
تاریخ نصرت و ظفر از روزگار اوست
قفل غم و کلید طرب روز بزم اوست
اثبات عدل و نفی ستم روز بار اوست
والی به حد شام یکی پهلوان اوست
عامل به حد روم یکی کاردار اوست
احسان او نگار گر ملک شد مگر
زیرا که شرق و غرب همه پرنگار اوست
نندیشد از پناه و حِصار مخالفان
تا عصمت خدای پناه و حصار اوست
از کار زار او اجل اندر رسد به خصم
گویی اَجَل مقدمهٔ کار زار اوست
شمشیر آبدارش شیری است از قیاس
شیری که مغز اَهْرِمنان مرغزار اوست
هست او به شاهی از همه آفاق اختیار
تا قهر کفر و نصرت دین اختیار اوست
آموزگار خلق هنرهای او بس است
زیرا که در هنر خرد آموزگار اوست
هر شاه راکه بخت بلندست و کامکار
از دولت بلند و دل کامکار اوست
هرگنج و خواسته که نهادست در زمین
از بهر تَفْرَقه همه در انتظار اوست
بر یک مکان مخالف او را قرار نیست
تا بر سریر ملک ولایت قرار اوست
بغداد دار ملک شد و بزم نوبهار
آرایش و شکفتن باغ از بهار اوست
اندر خورش نثار چه آرند بر زمین
کز آسمان سعادت کلی نثار اوست
بشکفت نو درختی از باغ دولتش
فرخ یکی درخت که اقبال یار اوست
ملک و شعار دولت او پایدار باد
کاشعار شاعران جهان در شعار اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف ویژگیهای شاهی میپردازد که معروف به عدل و جود است. او را ستایش میکند و میگوید که در زمان او، پیروزی و موفقیت برقرار است. گوینده اشاره میکند که غم و اندوه در زمان او جایی ندارد و حکمرانی او توأم با انصاف و عدم ظلم است. همچنین، او به تواناییهای نظامی و سیاسی شاه اشاره میکند و میگوید که او از دیگران برتر است و تمام نقاط زمین زیر سلطه اوست. کاخهای او در بغداد زیبا و باغهایش پررنگ و رونق است. در نهایت، شاعر دعا میکند که دولت شاه پایدار بماند و شعرای جهان آثارشان را در ستایش او بسرایند.
هوش مصنوعی: سلطانی که در دوران او عدالت و بخشش حاکم است، تاریخ پیروزیها و موفقیتها متعلق به آن زمان است.
هوش مصنوعی: در روزی که او جشن میگیرد، قفل غم باز و شادی به همه جا میرسد. در آن زمان، نشاندهندهی عدالت و وجود نداشتن ستم خواهد بود.
هوش مصنوعی: والی به اندازهی سرزمین شام، یک پهلوان است و در سرزمین روم نیز یک کاردان و رئیس وجود دارد.
هوش مصنوعی: کار نیک او مانند یک هنرمند است که دنیا را زیبا ساخته، زیرا همه جا، چه شرق و چه غرب، پر از زیباییهای اوست.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خداوند پناه و محافظ من است، نیازی به نگرانی از دشمنان و کارشکنیهای آنها نیست.
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، سرنوشت دشمن به زودی رقم میخورد، گویی که مرگ، پیش از شروع جنگ خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: این بیت به مقایسهای اشاره دارد که در آن قدرت و شدت یک شمشیر به شجاعت و دلیری یک شیر تشبیه شده است. همچنین، به وجود یک مغز نیرومند که به مبدأ یا منشأ قدرت مربوط میشود، اشاره دارد. به طور کلی، این بیانگر ترکیبی از قدرت و نیرومندی است که در دنیای جنگ و نبرد موجود است.
هوش مصنوعی: او در مقام سلطنت، از همه نقاط اختیار دارد و همه چیز به دست اوست، چه در زمینه پیروزی بر کفر و چه در حمایت از دین.
هوش مصنوعی: معلم استعدادهای انسانی خود هنرهای زیادی را در اختیار دارد، زیرا عقل و هوش خود او، بهترین معلم است.
هوش مصنوعی: هر پادشاهی که دارای شانس و اقبال خوبی است و به خواستههایش میرسد، به دلیل مقام و جایگاهش دلش شاد و راضی است.
هوش مصنوعی: هر ثروت و چیزی که در زمین وجود دارد، برای این است که همه منتظر آن چیز هستند تا از آن بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: او قرار نیست در جایی که مخالف اوست، باشد؛ بلکه باید در جایگاهی قرار گیرد که مناسب فرمانروایی و سلطنت اوست.
هوش مصنوعی: بغداد مرکز پادشاهی شده و تدارکات جشن بهار و شکوفایی باغها به خاطر فصل بهار است.
هوش مصنوعی: در مراسم خورش، چه چیزهایی بر زمین ریخته میشود، در حالی که تمام خوبیها و سعادت از آسمان به او ارزانی میشود.
هوش مصنوعی: یک درخت جدید در باغ خوشبختی او شکوفا شده است، درختی که خوشبختی و سرنوشت نیک او را همراهی میکند.
هوش مصنوعی: خداوند شاه و نماد حکومت او همیشه پایدار باشد، زیرا نماد شاعران دنیا در نماد او وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز خلق را همه فخر از تبار اوست
وین روزگار خوش، همه از روزگار اوست
از بهر آنکه شاه جهان دوستدار اوست
دولت مطیع اوست، خداوند یار اوست
آن دلبری که خوبی بسیار یار اوست
دردا که در دلم همه پیکار کار اوست
گرد سرای وصل نگشته است یک نفس
پیش در فراق بصد بار بار اوست
در نار هجر روی چو آبی شدم از آنک
[...]
خرچنگ کجرواست مه اندر کنار اوست
ور شیر ابخر است غزاله شکار اوست
آن چشم مست بین که خرد در خمار اوست
و آن لعل چون شکر که روانها شکار اوست
عمری است تا چو شمع بامید یک سخن
موقوف پرور دهن تنگ بار اوست
تا کی بخنده ئی سردندان کند سپید
[...]
یار من آن که لطف خداوند یار اوست
بیداد و داد و رد و قبول اختیار اوست
دریای عشق را به حقیقت کنار نیست
ور هست پیش اهل حقیقت کنار اوست
در عهد لیلی این همه مجنون نبودهاند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.