تا جهان باشد خداوندش ملک سلطان بود
وز ملک سلطان جهان چون روضهٔ رضوان بود
تاکه از یزدان بود پیروزی هر دولتی
هم دلیلش دولت و هم ناصرش یزدان بود
تا قضا و بخت باشد با بقا و عمر او
هم قضا در بیعت و هم بخت در پیمان بود
با بقای او همه تیمارها شادی بود
با لقای او همه دشوارها آسان بود
مهر او جزوی است از ایمان و اندر شرق و غرب
دل ز مهر او نتابد هرکه با ایمان بود
هرکه جویدکین او زنده نماند یک نفس
ور بماندکالبد بر جان او زندان بود
تا قیامتگوی شاهی در خم چوگان اوست
فرّخ آن خسرو که در دستش خَم چوگان بود
دولتی دارد بِحمدِالله که در هر لحظهای
پیشش از دولت به خدمت چرخ را دوران بود
همتی دارد به نام ایزد که در هر ساعتی
گرد آن همت به حیله وهم را جولان بود
راستگویی دست و تیغ او دو ابرند از قیاس
گاه بزم و گاه رزمش هر دو را باران بود
دست او در بزم زر افشان بود بر بندگان
تیغ او بر حاسدان در رزم خونافشان بود
تا که از فتحش نشان در حد قسطنطین بود
تاکه از عدلش خبر در حدِّ ترکستان بود
پیش فتح او چه جای فتح اسکندر بود
پیش عدل او چه جای عدل نوشروان بود
شهریارا گر تو فرمایی بدین حضرت رسد
هر هنرمندی که در ایران و در توران بود
گرد شادروان این حضرت به چشم اندرکشم
زانکه نور چشم او زین گرد شادُرْوان بود
گر عصا در دست موسی پیکر ثعبان بود
گاه نصرت درکف تو تیغ چون ثعبان بود
چوب کم باشد ز آهن لیک اندر معجزات
تیغ تو همچون عصای موسی عمران بود
هر که عاصی گشت در تو مدبر و مخذول شد
در تو عاصیگشتن از اِدبار و از خذلان بود
هم بدین سان مدبر و مخذول باشد بی خلاف
کرکسی را زین سبب اندیشهٔ عصیان بود
هرکه دین دارد رهی باشد تورا از جان و دل
ور ز جان و دل نباشد از بن دندان بود
هر چه اندیشه درو بندی بیابی از خدای
زانکه تدبیر تو و تقدیر او یکسان بود
عدل و احسان دولت و ملک تو دارد پایدار
ملک و دولت پایدار از عدل و از احسان بود
در جهانداری و شاهی هرچه زایزد خواستی
پیش از این آن بود و زین پس هر چه خواهی آن بود
گر جدا ماندم خداوندا ز خدمت مدتی
عذرها دارم بگویم گر ز تو فرمان بود
نیز ازین خدمت نخواهم بود یک ساعت جدا
جان و تن پیش تو دارم تا تنم را جان بود
هر که جوید دُرّ معنی یابد از دیوان من
تاکه اندر مدح و فتح تو مرا دیوان بود
نایب پیغمبری شاها نباشد بس عجب
گر مرا در خدمت تو حشمت حسّان بود
از زمین بر چرخ تابان باد ماه رایتت
تاکه مهراز چرخ بر روی زمین تابان بود
شادی و خلق جهان از همت و عدل تو باد
کاین جهان از همت و عدل تو آبادان بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید از عظمت و قدرت سلطنت خداوند و پادشاهی میپردازد. شاعر بیان میکند که تا زمانی که خداوند سلطانی داشته باشد، دنیا به شکل بهشتی خواهد بود. پیروزی هر حکومتی ناشی از یزدان است و بقا و عمر آن با قضا و بخت در ارتباط است. در زمان حکومت عادل، شادی و آسانی در زندگی مردم برقرار است. شاعر به قدرت و عدل پادشاه اشاره میکند و او را بهترین در میان دیگر پادشاهان میداند، و وعده میدهد که هر که در پی او باشد، از فهم و دانش بهرهمند خواهد شد. همچنین، میگوید که ظلم و خیانت در برابر این قدرت بیفایده است و در نهایت بر ابعاد حکومت و عدالت او تأکید میکند. شاعر از خداوند میخواهد که او را از خدمت دور نکند و تأکید میکند که همت و عدل پادشاهی به آبادانی و شادی جهان منجر خواهد شد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهانی وجود دارد، خداوند آن را در اختیار سلطان قرار داده است و سلطنت او در این جهان به مانند یک باغ بهشت است.
هوش مصنوعی: پیروزی هر حکومتی ناشی از اراده و حمایت خداوند است و در واقع خداوند هم دلیل این پیروزی و هم پشتیبان آن حکومت به شمار میآید.
هوش مصنوعی: تا وقتی که سرنوشت و شانس با طول عمر او همراه باشد، هم سرنوشت در بیعت و هم شانس در پیمان وجود دارد.
هوش مصنوعی: با حضور و بقای او، تمام مشکلات به شادی تبدیل میشود و با دیدار او، همه سختیها به راحتی و آسانی بدل میگردد.
هوش مصنوعی: محبت او بخشی از ایمان است و در هر کجا، چه در شرق و چه در غرب، دل کسی که مؤمن باشد، از عشق او پرنمیتابد.
هوش مصنوعی: هر کس که به دنبال دنیا باشد، حتی اگر یک نفس زنده بماند، بدن او زندانی برای روحش خواهد بود.
هوش مصنوعی: تا پایان دنیا، کسی که در بازی چوگان برتری دارد، او شاه است. خوشا به حال آن پادشاهی که در دستش ابزار و قدرت این بازی قرار دارد.
هوش مصنوعی: خداوند را شکر که دولتی وجود دارد که در هر زمانی به خدمت و پشتیبانی چرخزمان مشغول است و توانسته است به خوبی امور را به گردش درآورد.
هوش مصنوعی: کسی که برای رسیدن به هدفش اراده و همتی قوی دارد، با حضور پروردگار و در هر لحظه، میتواند از هرگونه فریب و توهم رهایی یابد و با تواناییاش پیشرفت کند.
هوش مصنوعی: سخن گفتن به حقیقت، همچون دو ابر است که در زمان خوشی و شادی (بزم) و نیز در زمان جنگ و مشکلات (رزم) باران میبارند.
هوش مصنوعی: دست او در محفلهای پرزرق و برق، به نوازش و مهربانی به بندگان میرسید، اما در جنگ و نبرد، تیغ او بر دشمنان و حسودان به شدت و با قدرت فرود میآمد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نشانههای پیروزیاش به اندازه قسطنطنیه بود و خبر از عدل و انصافش به اندازه ترکستان منتشر شده بود.
هوش مصنوعی: در حضور قدرت او، فتوحات اسکندر هیچ significance یا ارزشی ندارند و در مقابل عدالت او، عدالت نوشروان نیز به چشم نمیآید.
هوش مصنوعی: ای شهریار، اگر تو بخواهی، هر هنرمند و مرد هنری از ایران و توران به این درگاه خواهد آمد.
هوش مصنوعی: من در نگاه خود گرد و غبار این مسیر را میزنم، زیرا روشنی چشم من از این گرد و غبار بهدست میآید.
هوش مصنوعی: اگر عصای موسی در واقع تبدیل به یک مار میشد، در زمان یاری و کمک، تیغی در دست تو همچون آن مار قدرتمند بود.
هوش مصنوعی: اگرچه چوب کمتر از آهن است، اما در معجزهها، تیغ تو همانند عصای موسی پدرش عمل میکند.
هوش مصنوعی: هر کس که در تو راهی خطا پیش گرفت و به نافرمانی روی آورد، در حقیقت دچار بینصیب شدن و شکست شده است. نافرمانی و عصیان از همین بینصیب بودن و ناامیدی نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: به همین ترتیب، کسی که به درستی تدبیر میکند و کسی که در مشکلات و سختیها قرار گرفته است، بدون شک از دیگران جدا نمیشود. این به این دلیل است که او مشغول فکر کردن به کارهای نادرست و نافرمانی است.
هوش مصنوعی: هرکسی که ایمان دارد، برای تو راهی باشد از عمق جان و دل، و اگر این ایمان در او وجود نداشته باشد، ادعایش مانند کلامی است که از ته دندانهایش خارج میشود و واقعیت ندارد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در ذهنت به آن فکر کنی و آن را برنامهریزی کنی، از جانب خدا به تو خواهد رسید، زیرا تدبیر و برنامهریزی تو با تقدیر الهی همخوانی دارد.
هوش مصنوعی: عدالت و احسان، موجب ثبات و پایداری کشور و حکومت توست؛ پایداری یک حکومت تنها میتواند از راه عدالت و نیکی به مردم به دست آید.
هوش مصنوعی: در دنیای حکمرانی و سلطنت، هر چیزی که خواستهای پیش از این همانطور بود و از این به بعد هم هر چیزی که بخواهی همانگونه خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر مدتی از خدمت تو دور ماندهام، ای خداوند، دلیلهایی دارم که بیان کنم، اگر این موضوع به دستور تو باشد.
هوش مصنوعی: من هیچگاه از این خدمت کنارهگیری نخواهم کرد و حتی یک ساعت هم از تو دور نخواهم بود. تا زمانی که جان در بدنم باشد، پیش تو هستم.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دنبال معانی گرانبها باشد، از اشعار من بهرهمند خواهد شد، زیرا من در ستایش و پیروزی تو، مجموعهای از شعرها دارم.
هوش مصنوعی: اگر کسی نایب پیغمبر باشد، شگفتانگیز است که من در خدمت تو، از عظمت و مقام حسّان برخوردار باشم.
هوش مصنوعی: ماه تابان به زمین تکیه کرده و از آنجا بر روی چرخ گردان در آسمان میدرخشد. به این ترتیب، درخشندگی ماه بر زمین نیز مشهود است.
هوش مصنوعی: شادی و سرزندگی دنیا به تلاش و عدالت تو بستگی دارد، زیرا این جهان تنها به خاطر کوشش و انصاف تو رونق دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا همی جولان زلفش گرد لالستان بود
عشق زلفش را بگرد هر دلی جولان بود
تا همی نا تافته تاب اوفتد در زلف او
تافته بودن دل عشاق را پیمان بود
مرمرا پیدا نیامد تا ندیدم زلف او
[...]
مهتر گو را چو حاتم کهتر و در بان بود
گر کسی گوید چنو باشد کسی نادان بود
آنکه این اندیشه او را باشد او را مرده دان
گو چنو باشد کسی گر کالبد چون جان بود
همچنین باشد به صورت لیکن اندر باب فضل
[...]
تا بجان در عقل باشد تا بتن در جان بود
جان و تن را از لب و جام و لب جانان بود
جان و تن را خود غذا می باشد و جانان بدانک
می غذای تن بود جانان غذای جان بود
گرچه تن باشد غمی با جام می باشد قوی
[...]
تا بنفشستان جانان گرد لالستان بود
عاشق از جانان بنفشستان و لالستان بود
تا دل عشاق را رویش همی آتش دهد
آب دادن دیدهٔ عشاق را پیمان بود
تاب زلفش تا همی پیدا بود بر عارضش
[...]
روی او ماهست اگر بر ماه مشک افشان بود
قد او سروست اگر بر سرو لالستان بود
گر روا باشد که لالستان بود بالای سرو
بر مه روشن روا باشد که مشک افشان بود
دل چو گوی و پشت چون چوگان بود عشاق را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.