گنجور

 
اثیر اخسیکتی

ای خسروی که بر درذهن توروح قدس

خود را بخیلتاشی تعریف میدهد

خادم نه ناقدی است که در رشته سخن

یکسان چو آسمان سره و زیف میدهد

باوی بصرف تهنیت امروز نقدهاست

وان جمله را کمال تو تزییف میدهد

زین شیوه خود نفس نتوان زد که قدر تو

تشریف را ز مرتبه تشریف میدهد